امروز نقشـهی دشمن این سه چیز است: کلام رهبری فصل الخطاب مدیران در اقتصاد مقاومتی باشد حربه دشمنان را در بحث اقتصادی خنثی می کنیم فشار اقتصادی، کلام رهبری فصل الخطاب مدیران در اقتصاد مقاومتی باشد حربه دشمنان را در بحث اقتصادی خنثی می کنیم فشار روانی، و فشار عملی؛ هدف هر سه نوع فشارهای دشمن هم سیطرهی بر کشور عزیز ما ایران است، همچنانکه بر بعضی از کشورهای بدبخت روسیـاه منطقه سیطره و تسلّط دارد.
...
و امّا فشار عملی، کـه [دربارهی] این هم فقط یک جمله بـه همـهی ملّت عزیزمان عرض مـیکنم درون سرتاسر کشور؛ فشار عملیشان عبارت هست از اینکه درون کشور آشوب ایجاد کنند؛ این برنامـهی قطعی آنـها هست که البتّه سرِ آنـها بـه سنگ خواهد خورد؛ همچنانکه که تا حالا خورده است. کلام رهبری فصل الخطاب مدیران در اقتصاد مقاومتی باشد حربه دشمنان را در بحث اقتصادی خنثی می کنیم نقشـهی دشمن این هست که از مطالبات مردمـی سوءاستفاده کنند. کلام رهبری فصل الخطاب مدیران در اقتصاد مقاومتی باشد حربه دشمنان را در بحث اقتصادی خنثی می کنیم ممکن هست در یک شـهری، درون یک نقطهای از کشور یک عدّهای مطالبهای داشته باشند، جمع بشوند، دنبال مطالباتند؛ مثلاً کارگرانی هستند، دنبال مطالبات کارگریاند؛ یـا مردمـی درون یک شـهری، دنبال مطالبات شـهری خودشان هستند. دشمن درون یکچنین مواردی نقشـه مـیکشد، عوامل نفوذی خود را، درون واقع اشرار و انسانـهای خبیثی را بـه تعداد معدودی درون این اجتماعات وارد مـیکنند که تا اجتماعات آرام مردم را تبدیل کنند بـه حرکت ضدّ امنیّتی و حرکت آشوبگرانـه که تا به این وسیله کشور را و ملّت را و نظام جمـهوری اسلامـی را بدنام کنند؛ این را مردم درون سراسر کشور توجّه داشته باشند؛ این نقشـهی دشمن است، ما خبر داریم؛ نشستهاند برنامـهریزی کردهاند به منظور این کار؛ البتّه بـه گمان من بلکه بـه اعتقاد راسخ من، اینـها کور خواندهاند و مردم عزیز ما درون مقابل آنچه آنـها برنامـهریزی کردهاند، با قدرت، با شـهامت، با هوشیـاری خواهند ایستاد. و من توصیـه مـیکنم مردم عزیز ما همچنانکه که تا امروز هشیـاری خودشان را حفظ کردهاند، باز هم حفظ کنند.
ایشان درون ادامـه سخنان خود بـه جنگ بزرگ و پیچیده جبهه مقابل با نظام جمـهوری اسلامـی اشاره د و افزودند: ما درون مـیانـه یک مـیدان بزرگ جنگ قرار داریم کـه یک طرف آن، نظام جمـهوری اسلامـی و طرف دیگر آن، جبهه وسیع و قدرتمندی از دشمنان است.
حضرت آیتالله خامنـهای، سرویسهای جاسوسی طرف مقابل را محور اصلی این رویـارویی دانستند و گفتند: دستگاههای اطلاعاتی جبهه مقابل کـه برغم همـه امکانات خود، که تا بحال نتوانسته اند هیچ غلط مـهمـی انجام دهند.
رهبر انقلاب اسلامـی خاطرنشان د: البته اگر درون این جنگ دچار غفلت شویم مغلوب خواهیم شد و اگر دچار ساده اندیشی شویم ضربه خواهیم خورد.
حضرت آیتالله خامنـهای سپس با اشاره بـه ابعاد این جنگ پیچیده اطلاعاتی، گفتند: درون این جنگ، شیوهها و روشهای مختلفی درون دستور کار است، از «نفوذ و سرقت اطلاعات» و «تغییر محاسبات تصمـیم گیران» و «تغییر باورهای مردم» که تا «ایجاد نابسامانی مالی و اقتصادی» و «ایجاد آشفتگیهای امنیتی».
حضرت آیتالله خامنـهای برنامـه ریزی بلندمدت با پیش بینی رویدادهای آینده، و تحلیل و بررسی دقیق اطلاعات را یکی از راههای مقابله مجموعه اطلاعاتی کشور با طراحی جبهه مقابل برشمردند.
ایشان یکی دیگر از راههای مقابله با تهاجم جبهه مقابل را جدی گرفتن موضوع نفوذ دانستند و افزودند: فردی کـه مـیخواهد درون نظام جمـهوری اسلامـی، امانتدار کشور و مردم باشد حتما صلاحیت داشته باشد لذا کوچکترین تردید درباره صلاحیت افراد حتما منعشود و دستگاهها نیز موظف بـه عمل براساس نظر وزارت اطلاعات هستند.
در واقع همـهی حرکاتی کـه دشمن درون این چهل سال درون مقابل ما انجام داده است، پاتک انقلاب است. انقلاب ریشـهی دشمن را از لحاظ سیـاسی درون کشور کَند، و دشمن حالا مرتّباً پاتک مـیکند و در هر دفعه هم شکست مـیخورد؛ اقدام مـیکند و نمـیتواند؛...
هزاران شبکهی مجازی راه انداختند، دَهها کانال تلویزیونی بـه راه انداختند، کانالهای ای بـه راه انداختند؛ جوخههای ترور و انفجار درست د و به داخل مرز فرستادند، چه از جنوب شرقی، چه از شمال غربی؛ بمباران دروغ و تهمت و شایعه را روی سر این ملّت ریختند، شاید بتوانند افکار این مردم را، بخصوص جوانان نورس ما را عوض کنند -جوان عزیز ما، این جوانی کـه نـه امام را دیده، نـه انقلاب را دیده، نـه دوران دفاع مقدّس را دیده، نـه شـهدای نامدار بزرگ ما را دیده، روی ذهن اینـها [مـیخواستند] اثر بگذارند؛ نتیجهاش چه مـیشود؟ [مـیشود] شـهید حججی؛ این شـهید عزیز اخیر نجفآباد و شـهدای دیگری کـه در این دو سه روز شـهید شدند؛ اینـها همـه همـین جوانـها بودند- و تطمـیعانی درون داخل؛ نفوذ درون برخی از ارکان؛ ... [امّا] باز هم نتوانستند؛ با همـهی این تلاشـها ناکام ماندند.
ما نشان دادیم کـه نخیر، مـیتواند یک ملّتی وجود داشته باشد کـه نـه سلطهگر باشد و نـه سلطهپذیر؛ نـه خودش بخواهد بهی زور بگوید و نـه زیر بار هیچ زورگویی برود؛ ملّت ایران این را عملاً نشان داده؛ خب، درون کتابها مـینویسند؛ متفکّرین، تحلیلگران سیـاسی از این حرفها مـیزنند؛ منتها کتاب و نوشته کجا، واقعیّت کجا! این واقعیّت را انقلاب بـه وجود آورد. انقلاب اسلامـی ساختارشکنی کرد.
در مقابل این ساختارشکنی بیکار ننشستند؛ از روز اوّل دشمنیها شروع شد؛ که تا امروز نزدیک بـه چهل سال است. درون طول این چهل سال، انواع و اقسام دشمنیها -که حالا شماها دیگر مـیدانید؛ البتّه به منظور نسل نوپدید و جوان، این چیزها حتما تبیین بشود- از جنگ، از تحریم، از فحش، از تهمت، از نفوذ، از توطئه، از کار امنیّتی، از کار فرهنگی، از ایجاد اختلاف داخلی، هر کاری مـیتوانستند با خرج پول دریغ ند درون ایران؛ درون همـهی موارد هم شکست خوردند. چهل سال دارد مـیگذرد. اگر بنا بود توطئههای آنـها اثر د، که تا حالا جمـهوری اسلامـی حتما صد بار ساقط شده بود، حتما به تعبیر رایج، هفت کفن پوسانده بود؛ [امّا] ما امروز چهل سال اقتدار داریم؛ ملّت ایران توانست چهل سال درون مقابل دشمنیها و خباثتها و فشارها مقاومت کند و بر اینـها فائق بیـاید.
مـهم این هست که درون هر دورهای از دورهها ما بفهمـیم دشمنیِ دشمن چگونـه هست و چهکار دارد با ما مـیکند؛ نقشـهی دشمن را بفهمـیم؛ درست مثل جنگ نظامـی. درون جنگ نظامـی اگر شما توانستی حدس بزنی کـه نقشـهی دشمن چیست، پیشگیری مـیکنی، خودت را آماده مـیکنی؛ یـا دفاعِ خوب مـیکنی یـا حملهی پیشدستانـه مـیکنی؛ درون جنگ نظامـی اینجوری است. درون جنگ تبلیغاتی، درون جنگ اقتصادی، درون جنگ فرهنگی، درون جنگ امنیّتی، درون جنگ نفوذ -اینـها همـه جنگ است- درون همـهی اینـها قضیّه این است: حتما حدس بزنید دشمن چهکار مـیخواهد د.
امروز حقایق درون مورد نیّات پلید دولت ایـالات متّحدهی آمریکا علیـه اسلام و مسلمـین و جمـهوری اسلامـی آشکار شده.
[باید] کارهایی را کـه آنـها مـیتوانند ند بدانیم؛ آنـها تحریم مـیکنند، ما بایستی اقتصادمان را درونی کنیم، درونزا کنیم، اقتصاد مقاومتی کنیم که تا تحریم اثر نکند. اقتصاد مقاومتی را مسئولان محترم جدّی بگیرند، بـه زبان اکتفا نکنند؛ اقتصاد مقاومتی با واردات بیرویّه نمـیسازد، با ضعف تولید نمـیسازد؛ تولید داخلی را قوی کنند. ادارات حکومتی و دولتی، محصول داخلی را بر محصول خارجیِ مشابه ترجیح بدهند. یک خریدار مـهمّ بازار، دستگاههای دولتی هستند کـه همـهچیز مـیخرند، همـهچیز لازم دارند؛ آنچه تولید داخلی است، آن را ترجیح بدهند. مردم بـه تولید داخلی اقبال کنند. همـهی اینـها باطلالسّحر تحریم دشمن است؛ اینـها ممکن هست در ظرف شش ماه و یکسال جواب ندهد امّا علاج واقعی جز این چیز دیگری نیست. درون مورد کارهای تبلیغاتی همـینجور، درون مورد جنگ روانی همـینجور، درون مورد مقابلهی با نفوذ همـینجور؛ مراقب باشند نفوذی دشمن درون دستگاههای تصمـیمساز و تصمـیمگیر وارد نشود. چاپلوسیهای دشمن را هم جدّی نگیرند؛ اظهار محبّتها و اظهار ارادتها و اینکه بیـا دست بدهیم و بیـا بنشینیم و مانند اینـها را جدّی نگیرند؛ بدانند دشمن چهکار مـیخواهد د.
کار ستاد بحران همان لحظهی اوّل است. درون درجهی اوّل حتما سازماندهی وجود داشته باشد، چون زلزله نمـیگوید من قرار هست بیـایم، سیل هم همـینجور؛ بلای طبیعی از پیش خبر نمـیکند؛ دفعتاً مـیآید. ما حتما اینجا حاضر باشیم، ستاد بحران حتما حاضر باشد؛ یعنی حتما مثل مرزبان ما باشد. مرزبانی کـه ما درون کنار مرز مـیگماریم و مـینشانیم به منظور مقابلهی با نفوذ دشمن، حتما همـیشـه حاضر باشد؛ چون دشمن کـه نمـیگوید من دارم مـیآیم؛ ناگهان ممکن هست حمله کند؛ [مرزبان] حتما همـیشـه حاضر باشد. مقابلهی با بلای طبیعی، آمادگی بیشتری لازم دارد؛ درون همـه جای کشور، یک آمادگیِ صددرصد لازم هست برای ستاد بحران. و این ممکن است؛ این چیزی نیست کـه ناممکن باشد؛ نـه، مـیشود نوبت قرار داد به منظور نگهبانیهای دائمـی و همـیشـه افراد، آماده باشند و سازماندهی، مشخّص باشد.
یک بخش امنیّت داخل کشور است، یک بخش امنیّت منطقه است. امروز منطقهی ما منطقهی ناامنی است. این بهخاطر چیست؟ اوّلاً بهخاطر دخالت شیطنتآمـیز و شرارتآمـیز قدرتهای سلطهگر است؛ دخالت آمریکا، دخالت صهیونیسم. از هر وسیلهای به منظور نفوذ، به منظور تأمـین منافع نامشروع خود، به منظور تضعیف ملّتها، به منظور نابود رشادتها و اقتدارهای ملّی استفاده مـیکنند: یک روز داعش را بـه وجود مـیآورند و آنوقتی کـه با همّت [نیروهای] مقاومت، با همّت جوانان مؤمن، داعش و امثال داعش نفسهای آخر را مـیکشند، دنبال راههای خباثتآمـیز دیگری مـیروند. امروز نقش آمریکا این است. وقتی از یک راه ناامـید مـیشوند، دنبال راه دیگری مـیروند. البتّه بـه توفیق الهی، ملّت ایران، جوانان ایران، جوانان مقاومت درون منطقه کـه تحت تأثیر شعارهای اسلامـی و قرآنی قرار دارند، باز هم بینی کارگزاران نظام سلطه را بـه خاک خواهند مالید و آنـها را مغلوب خواهند کرد. آنچه درون منطقه بسیـار مـهم است، همـین هست که ملّتهای منطقه و دولتهای منطقهی ما احساس توانایی کنند و این توانایی را کـه موهبت الهی هست به کار بیندازند؛ آنوقت دشمن نفوذکننده، دشمن بددل، دشمن طمعورز مجبور مـیشود عقبنشینی کند. اگرچنانچه ما کوتاه بیـاییم، دشمن جلو مـیآید.
ایشان، بروز اختلاف و دو دستگی درون عراق را فرصت مورد نظر آمریکا به منظور ضربه زدن خواندند و گفتند: نباید این فرصت بـه آنـها داده شود ضمن آنکه حتما از ورود نیروهای آمریکایی بـه عراق بـه بهانـه آموزش و مسائل دیگر جلوگیری کرد.
وقتی شما درون راه خدا مجاهدت مـیکنید، چنین نیست کـه برَوی جانت را دودستی بدهی دست دشمن و بگویی بکُش؛ نـه آقا! شما هم ضربه مـیزنی بـه او. این مرزبان ما کـه در مرزها بـه شـهادت مـیرسد، قبلش مبالغ زیـادی ضربه بـه دشمن زده، مانع نفوذ دشمن شده، جلوی توطئهی دشمن را گرفته، جلوی فساد دشمن را گرفته؛ این جوان ما کـه در دفاع از حرم، درون فلان کشور خارجی درون مقابل داعش ایستاده و شـهید شده، قبل از اینکه شـهید بشود، صد ضربه بـه او زده، جلوی او را گرفته، اه او را ناکام کرده، پدر او را درآورده، حالا هم شـهید مـیشود. فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلُون؛ هم مـیکُشند، بعد هم خودشان کشته مـیشوند. وَعدًا عَلَیـه؛ این یک وعدهی الهی است؛ خدا دارد بـه شما وعده مـیدهد. اینکه مـیگوید از تو مـیخریم این جنس را بـه قیمت بهشت؛ بهشت یعنی سعادت ابدی، سعادتی کـه در آنجا دیگر مثل این یخ نیست کـه لحظهبهلحظه آب برود؛ نـه، بقاء دائمـی است، همـیشگی است، لذّت همـیشگی است، نعمت همـیشگی است؛ درون مقابل این دارند این جان ازبینرفتنی را از شما مـیخرند و مـیگیرند؛ این وعده، وعدهی خدا است.
یک نکتهی دیگری کـه در باب این انسجام ملّی و اتّحاد ملّی لازم هست عرض م این هست که این اتّحاد، آنوقتی آشکار و بارز خواهد شد کـه با دشمن، فاصلهگذاری واضحی انجام بگیرد. یکی از چیزهایی کـه اتّحاد ملّت را زیر سؤال مـیبرد و شبهه ایجاد مـیکند و اختلاف ایجاد مـیکند و اگر اختلافی هست آن را آشکار مـیکند، فاصله قرار نبا دشمن است؛ مراقبت بشود. دشمن تنـها درون خارج از کشور نیست؛ گاهی اوقات دشمن، داخل کشور هم نفوذ مـیکند. درون سال ۸۸ ملاحظه کردید؛ درون بعضی از خیـابانـهای تهران گروههایی پیدا شدند -البتّه عدّهی زیـادی نبودند، عدّهی کمـی بودند- صریحاً علیـه نظام حرف زدند. مشکل عمدهای کـه پیش آمد، از ناحیـهی فاصله نگذاشتنِ مـیان یک گروهی با اینـها بود؛ حتما فاصله را اعلام مـید، ند، [لذا] مشکلات بعدی پیش آمد. وقتی شما مـیبینید کـه عدّهای با اساس نظام شما، با اساس انقلاب شما، با اساس باور و دین شما بنای مخالفت و بنای کارشکنی و اذیّت دارند، حتما فاصلهی خودتان را با اینـها مشخّص کنید و اعلام ید کـه با اینـها فاصله دارید؛ این یک چیز لازمـی است. بخصوص ما مسئولین درون این زمـینـه بایستی خیلی جدّی و کوشا باشیم. اگر این [طور] شد، آنوقت اتّحاد و انسجام ملّی معنا پیدا مـیکند و تحقّق پیدا مـیکند.
این را توجّه داشته باشید، گزارشـهایی کـه به من مـیرسد نشان مـیدهد کـه یک جریـانی -این را من «جریـان» احساس مـیکنم- درون کشور سعی مـیکند آموزشوپرورش را از چشمـها بیندازد؛ ارزش آموزشوپرورش را و اعتماد بـه آموزشوپرورش را درون دلها از بین ببرد؛ مقاصدی دارند. این [جریـان] از بیرون هم هدایت مـیشود. حالا بعضیها لجشان مـیگیرد؛ که تا ما مـیگوییم دستهای خارجی، مـیگویند شما مدام بـه خارجیها حمله مـیکنید! نـه، ما ضعفهای خودمان را مـیبینیم؛ اگر ما قوی باشیم، آن خارجی هیچ غلطی نمـیتواند د، امّا او از همـین ضعفهای ما هست که دارد استفاده مـیکند، برنامـهریزی مـیکند، نقشـه مـیکشد، نفوذ مـیکند؛ راههای مستقیم را کج مـیکند، معوج مـیکند.
این سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو و این حرفها، اینـها چیزهایی نیست کـه جمـهوری اسلامـی بتواند شانـهاش را زیر بار اینـها بدهد و تسلیم اینـها بشود. بـه چه مناسبت یک مجموعهی بهاصطلاح بینالمللیای -که قطعاً تحت نفوذ قدرتهای بزرگ دنیـا است- این حق را داشته باشد کـه برای کشورهای مختلف، به منظور ملّتهای گوناگون، با تمدّنـهای مختلف، با سوابق تاریخی و فرهنگی گوناگون، تکلیف معیّن کند کـه شما حتما اینجوری عمل کنید؟ اصل کار، غلط است. اگرچنانچه با اصل کار شما نمـیتوانید مخالفت ید، حدّاقلّش این هست که بِایستید بگویید جمـهوری اسلامـی خودش ممشیٰ دارد، خطّوربط دارد، ما سندهای بالادستی داریم، ما مـیدانیم حتما در زمـینـههای آموزش، پرورش، اخلاق، سبک زندگی چهکار کنیم؛ احتیـاج بـه این سند وجود ندارد. اینکه ما برویم سند را امضا کنیم و بعد هم بیـاییم شروع کنیم بیسروصدا اجرائی ، نخیر، این اصلاً مطلقاً مجاز نیست؛ ما اعلام هم کردهایم بـه دستگاههای مسئول. بنده از شورای عالی انقلاب فرهنگی هم گلهمند هستم؛ آنـها حتما مراقبت مـید، نباید اجازه مـیدادند این کار که تا اینجا پیش بیـاید کـه ناچار بشویم ما جلوی آن را بگیریم و ما وارد قضیّه بشویم. اینجا جمـهوری اسلامـی است؛ اینجا، مبنا اسلام است، مبنا قرآن است؛ اینجا جایی نیست کـه سبک زندگی معیوبِ ویرانگرِ فاسدِ غربی بتواند درون اینجا اینجور اِعمال نفوذ کند. البتّه متأسّفانـه اِعمال نفوذ دارند مـیکنند و از طُرق مختلف وارد مـیشوند امّا [اینکه] اینجور بهطور رسمـی سند بـه ما بدهند کـه «تا پانزده سال دیگر حتما شما اینجوری ید، اینجوری ید»، ما هم بگوییم بله، معنی ندارد این کار.
دشمن کیست؟ دشمن، امروز مشخّصاً عبارت هست از آمریکا، انگلیس، زرسالاران بینالمللی، صهیونیستها و دنبالههایشان؛ حالا دنبالههایشان خیلی اهمّیّتی ندارند، ارزشی ندارند کـه آدم اسم از آنـها بیـاورد؛ اصلیها اینـها هستند. آمریکا دشمن هست با جمـهوری اسلامـی، با ایران مستقل، با ایران روبهجلو و پیشرونده؛ انگلیس کـه مستعمرِ پیرِ ازکارافتادهی دورهی قبل هست و حالا باز مجدّداً بـه این منطقه مـیخواهد نفوذ کند، دشمن است؛ صهیونیستها دشمنند؛ سرمایـهداران بینالمللی و زرسالاران بینالمللی دشمنند؛ اینـها دشمنـهای اصلی [هستند].
عزیزان من! امروز ملّت ما و کشور ما دشمنانی دارد؛ دشمنانی کـه سعی مـیکنند از هر راهی به منظور نفوذ درون کشور و تسلّط بر این کشور استفاده کنند؛ تسلّط اقتصادی، تسلّط سیـاسی، تسلّط فرهنگی. یکی از راههایی کـه آنـها درون پیش مـیگیرند، نفوذ درون جوانان ما و نوجوانان ما است؛ متوجّه این نفوذ باشید. سعی کنید بـه خودتان مصونیّت ببخشید؛ نـه فقط بـه خودتان، [بلکه] بـه پیرامونیـان خودتان -بهانی کـه با آنـها همکلاس هستید، همدرس هستید، همبازی هستید- درون مقابل دشمنان مصونیّت ببخشید.
ارتقای حضور سازمانیـافتهتر مردم (بویژه جوانان عزیز) و اعتلای بسیج درون عرصههای مورد نیـاز انقلاب اسلامـی (مثل علم، فرهنگ، دفاع و خدماترسانی)، ایجاد و ساماندهی مجموعههای اندیشـهورز و رصدگر درون تمام سطوح بهخصوص درون ستاد بسیج به منظور راهبردنگاری و رصد فعالیتها و جلوگیری از نفوذ دشمن، ایجاد سازوکار قطعی به منظور تقویت همافزایی اقشار و همکاری و هماهنگی با دستگاههای ذیربط، مورد انتظار است.
یک نقطهی حاشیـهای هم اینجا عرض یم -که درون بیـانات این دوستان هم بعضاً بود- و آن این هست که بسیجِ الگوسازی بود؛ بسیجِ ایجاد الگو بود. این الگو بدون اینکه هیچ تبلیغاتی برایش بشود، هیچ کاغذی نوشته بشود، کتابی نوشته بشود، پیغامـی بهی داده بشود، بهطور طبیعی درون یک بخش مـهمّی از دنیـای اسلام جا باز کرد؛ یعنی خودش را نشان داد. از روی آن نسخهنویسی د؛ بعضیها نسخهنویسی د به منظور هدفهای خوب، بعضیها نسخهنویسی د به منظور هدفهای بد. اینکه جوانـها را بیـاورند، با انگیزهی دین وارد مـیدان کنند، مسئولیّت را بـه آنـها بسپرند، بـه آنـها اعتماد ند؛ این شد یک الگو. حالا کـه الگو شد، دوستان ما درون خیلی از کشورها از این الگو بهره گرفتند -که حالا آقایـان اسم آوردند، بنده نمـیخواهم از کشوری اسم بیـاورم- دشمنان [هم] نشستند برایش برنامـهریزی د. یکی از برنامـهریزیهای دشمن عبارت هست از نفوذ. بنده الان شاید حدود یک سال یـا بیشتر هست که راجع بـه نفوذ دارم صحبت مـیکنم. از نفوذ حتما ترسید، حتما مراقب بود. معنای ترس [هم] این نیست کـه آدم خوف کند، یعنی ملاحظه کنید، مراقب باشید؛ نفوذ خیلی مـهم است.
مقاومت وقتی گفته مـیشود، فوراً ذهن مـیرود بـه مقاومت نظامـی و امنیّتی و امثال اینـها. خب بله، آن هم قطعاً مقاومت است، امّا بالاتر از آن، مقاومت فرهنگی است. حصار فرهنگی، خاکریز فرهنگی درون کشور اگر سست باشد، همـهچیز از دست خواهد رفت. من بـه شما عرض م: امروز بعد از ۳۷ سال، ۳۸ سال از پیروزی انقلاب، انگیزهی دشمنان به منظور نفوذ درون حصار فرهنگی از روز اوّل بیشتر است؛ نـه اینکه کم نشده، قطعاً زیـاد شده؛ روشـها را هم کـه شما مـیبینید: این شیوههای فضای مجازی و تبلیغات گوناگون و و امثال اینـها؛ [یعنی] انگیزهها بیشتر شده. آماج این حرکت هم درست همان چیزی هست که مایـه و هستهی اصلی ایجاد نظام اسلامـی شد؛ یعنی ایمان دینی، آماج این است.
شما مقایسه کنید [پیشرفت] سی سالِ بعد از انقلاب اسلامـی را با سی سال بعضی از کشورهایی کـه نمـیخواهم اسم بیـاورم؛ سی سال درون زیر نفوذ آمریکا زندگی د، حتّی از آمریکا پول نقد هم گرفتند یعنی سالانـه فلان مقدار -چند صد مـیلیون یـا چند مـیلیـارد دلار- از آمریکا پول هم مـیگرفتند؛ نتیجه چه شد؟ بعد از سی سال آمار دادند، معلوم شد کـه در شـهر پایتختشان دو مـیلیون آدم بیخانمانِ قبرستاننشین وجود دارد. نتیجهی نفوذ آمریکا بر یک کشور و تسلّط آمریکا بر یک کشور، این است. خب، بنابراین آنچه مـهم است، تکیـهی بـه ظرفیّت داخلی است.
ابزارهای دشمنی این دشمنِ بظاهر مقتدر نامحدود نیست؛ چند ابزار اساسی دارد کـه اینـها ابزارهای فعّال او است: یکی تبلیغات هست -ایرانهراسی-، یکی نفوذ است، یکی هم تحریم است. من دربارهی نفوذ، درون این چند ماه اخیر مکرّر صحبت کردهام، تکرار نمـیکنم؛ دربارهی تبلیغات هم بحث زیـاد است. مـیخواهم راجع بـه تحریم صحبت کنم.
بنده درون قبل از انتخابات مسئلهی نفوذ را مطرح کردم؛ آقایـان! این نفوذ مسئلهی مـهمّی است. نفوذ مسئلهی مـهمّی هست بنده هم کـه این را عرض مـیکنم نـه بـه خاطر این هست که حالا یک احتمالی بـه ذهنم مـیآید کـه ممکن هست نفوذ کنند؛ نـه، ما از خیلی چیزها مطّلعیم؛ از خیلی حوادثی کـه دارد درون کشور رخ مـیدهد کـه غالباً عموم مردم یـا حتّی خیلی از خواص مطّلع نمـیشوند ما مطّلع مـیشویم. من از روی اطّلاع دارم عرض مـیکنم کـه برنامـهی نفوذ درون کشور یک برنامـهی جدّی استکبار است، برنامـهی جدّی آمریکاییها است؛ دارند دنبال مـیکنند کـه نفوذ کنند. اشتباه نشود! این نفوذ به منظور این نیست کـه از یک جایی کودتا بشود؛ نـه، مـیدانند کـه در ایران، درون جمـهوری اسلامـی، با ساختی کـه جمـهوری اسلامـی دارد کودتا معنی ندارد. یک جاهایی یکوقت داخل فلان نیروی مسلّح نفوذ مـیکنند به منظور اینکه بیـایند کودتا کنند، یکی را ببرند، یکی را بیـاورند؛ نـه، این نفوذ به منظور کودتا نیست، این نفوذ به منظور دو منظور دیگر است. یکی از آماجهای این نفوذ مسئولانند؛ آماج دوّم مردمند. مسئولان آماج این نفوذند؛ به منظور چه؟ هدف چیست؟ هدف این هست که محاسبات مسئولان را عوض کنند و تغییر بدهند؛ یعنی مسئول جمـهوری اسلامـی بـه این نتیجه برسد کـه با ملاحظهی هزینـه و فایده احساس کند کـه باید این اقدام را د، این اقدام را نکند؛ نفوذ به منظور این هست به این نتیجه برسد کـه فلان رابطه را قطع کند، فلان رابطه را ایجاد کند؛ نفوذ به منظور این هست که این محاسبات درون ذهن مسئولین عوض بشود. آنوقت، وقتی نتیجه این بشود کـه فکر مسئولین و ارادهی مسئولین درون مشت دشمن قرار بگیرد، دیگر لازم نیست دشمن بیـاید دخالت مستقیم د؛ نـه، مسئول کشور همان تصمـیمـی را مـیگیرد کـه او مـیخواهد. وقتی محاسبهی این حقیر عوض شد، تصمـیمـی را مـیگیرم کـه او مـیخواهد؛ من همان کاری را کـه او مـیخواهد مفت و مجّانی انجام مـیدهم؛ گاهی بدون اینکه خودم بدانم -یعنی اغلب بدون اینکه خودم بدانم- این کار را انجام مـیدهم. [بنابراین] سعی مـیکنند محاسبات مسئولین را عوض کنند. بعد آماج اوّل مسئولینند.
آماج دوّم مردمند. باورهای مردم حتما عوض بشود؛ باور بـه اسلام، باور بـه انقلاب، باور بـه اسلام سیـاسی، باور بـه اینکه اسلام غیر از کارهای شخصی وظایف عمومـی هم دارد، حکومت هم دارد، جامعهسازی هم دارد، تمدّنسازی هم دارد؛ باور بـه نفی اینـها [جایگزین شود]. اینـها حتما از ذهن مردم زدوده بشود، عکسش درون ذهن مردم جا بگیرد.
[مـیخواهند] باور بـه استقلال را عوض کنند. بعضیها البتّه ناشیگری مـیکنند؛ مـیبینیم گاهی اوقات درون بعضی از مطبوعات، صریحاً استقلال کشور را یک امر قدیمـی و کهنـهشده مـیدانند و مـیگویند امروز دیگر استقلال کشورها مطرح نیست. یعنی چه؟ یعنی درون نقشـهی جغرافیـای جهانی یک قدرتی وجود دارد، آن قدرت تصمـیم مـیگیرد و همـه عمل مـیکنند -مثل حرارت مرکزی- یک جایی یک چیزی تولید مـیکند، بقیّه مصرف مـیکنند. این را دارند ترویج مـیکنند؛ نفوذ یعنی این. البتّه این کاری هست که دارد انجام مـیگیرد.
الان هم شروع کردهاند و برنامـهریزی کردهاند به منظور نفوذ؛ انواع و اقسام طُرق را -من محاسبه مـیکردم با خودم، دیدم شاید حدود ده راه مـهم را- به منظور نفوذ درون کشور پیدا کردهاند و دارند عمل مـیکنند؛ همـین حالا دارند عمل مـیکنند. یکیاش راه علمـی است؛ از طریق ارتباط با دانشگاهها، ارتباط با دانشمندان، ارتباط با استاد، ارتباط با دانشجو -کنفرانسهای بهظاهر علمـی [ولی] درون باطن به منظور نفوذ- افراد امنیّتی را اینجا مـیفرستند؛ این یکی از راهها [است]. یکی از راهها، راههای فرهنگی و هنری است. مأمور مستقیم دستگاههای امنیّتی را بهعنوان یک فرد صاحبهنر برای، فرض کنید، جشنوارهی موسیقی معیّن مـیکنند کـه بفرستند؛ کـه البتّه خوشبختانـه وزارت اطّلاعات فهمـید، زودتر جلویش را گرفت. یعنی بهعنوان حضور درون یک جشنوارهی هنری -مثلاً جشنوارهی موسیقی-ی را انتخاب مـیکنند کـه این آدم، صددرصد سیـاسی و امنیّتی است؛ بهعنوان [فرد] هنری اینجا مـیفرستند. خب، به منظور چه مـیفرستند؟ نفوذ اقتصادی یکی [از راههای] دیگر است. انواع و اقسام گوناگون، راههای نفوذ دارند؛ ما بایستی مراقب باشیم، حتما مواظب باشیم.
بنده از چندی پیش گفتم مراقب نفوذیها باشید؛ بعضیها بیخود، برآشفته شدند؛ برآشفتگی ندارد. آمریکاییها به منظور بعد از دوران مذاکرات هستهای، یک نقشـه به منظور داخل ایران داشتند، یک نقشـه به منظور منطقه. این به منظور ما روشن بود و روشن شد. نقشـه به منظور ایران داشتند، هنوز هم دارند؛ نقشـه به منظور منطقه داشتند، هنوز هم دارند؛ دارند تلاش هم مـیکنند؛ مـیدانند کـه در مقابل اه پلید آنـها درون منطقه چهی محکم ایستاده؛ این را هم مـیدانند و متوجّهند. خب، وقتیکه دشمن به منظور داخل کشور برنامـه دارد، چهکار مـیکند؟ از نفوذی استفاده مـیکند. معنای نفوذی این نیست کـه حتماً رفته باشد پول گرفته باشد به منظور اینکه بیـاید درون فلان دستگاه نفوذ کند و خودش هم بداند چهکار دارد مـیکند؛ نـه، گاهی نفوذی، نفوذی است، خودش هم نمـیداند! امام (رضواناللهعلیـه) فرمودند گاهی حرف دشمن با چند واسطه از دهان مردمان موجّه شنیده مـیشود. امام هوشیـار بود، امام مجرّب بود. دشمن یک چیزی مـیگوید، یک چیزی مـیخواهد، این را با وسایل گوناگونی، با چند واسطه کاری مـیکند کـه از زبان فلان آدم موجّه کـه نـه پولی از دشمن گرفته، نـه تعهّدی بـه دشمن داده، بیرون بیـاید. مگر ندیدیم اینـها را؟ مگر تجربه نکردیم اینـها را؟ درون همـین مجلس شورای اسلامـی مگر ندیدیم کـه یک نمایندهای آمد نظام را متّهم کرد بـه دروغگویی! گفت ما ده سال است، سیزده سال هست داریم بـه دنیـا دروغ مـیگوییم، درون تریبون مجلس شورای اسلامـی! درون این منبر عمومـی! خب، او حرف دشمن را دارد مـیزند؛ دشمن بـه ما مـیگفت شما دروغ مـیگویید! حالا یکی از خود ما پیدا مـیشود مـیگوید نظام دارد دروغ مـیگوید! این نفوذی نیست؟ احیـاناً خودش هم خبر ندارد و نمـیداند. مجلسی داشتیم کـه در حال مذاکرات گرم دشوار هستهای درون دورانی کـه رئیسجمـهور محترم فعلی ما رئیس مذاکرات هستهای بود و داشتند با زحمت، با شدّت حرف مـیزدند، با طرفهای مقابل مجادله مـید و درواقع مبارزه مـید به منظور اینکه حرف ایران را سبز کنند، درون مجلس طرح سهفوریّتی آوردند به منظور اینکه حرف طرف مقابل سبز بشود! همانوقت رئیس هیئت مذاکره کـه رئیسجمـهور محترم فعلی ما است، گلایـه کرد و گفت ما داریم آنجا مبارزه مـیکنیم، اینجا آقایـان دارند طرح بـه نفع دشمن طرّاحی مـیکنند؛ خب، اینـها نفوذ است؛ اینـها چیست؟ [مگر] نفوذ شاخودم دارد کـه بعضی که تا گفته مـیشود نفوذ، برآشفته مـیشوند کـه آقا، گفتید نفوذ، گفتید نفوذ؟ بله، حتما مراقب بود. خب، بعد دشمن درون فکر نفوذ است؛ چهی حتما مراقبت د؟ هم مردم حتما آگاهانـه مراقبت ند، هم مسئولان، سیـاسیّون، شخصیّتهای سیـاسی؛ آنـها بیشتر لازم هست مراقب باشند. مراقبت کنند آنچه مـیدانند خواست دشمن هست انجام نگیرد. وقتی مـیبینید کـه دشمن یک حرفی مـیزند به منظور ایجاد دودستگی [مثلاً] از شما تعریف مـیکند، این مـیخواهد ایجاد تردید د؛ خب دشمن کـه دوست شما نیست، وقتی شما مـیبینید کـه دشمن یک چنین ترفندی را دارد بـه کار مـیبرد، بلافاصله و بیدرنگ ابراز بیزاری کنید، بگویید نخواستیم. شما کـه مـیگویید دشمن با این کار قصد تفرقهافکنی دارد، خب نگذارید ذهن مردم مردّد شود. این چیزها را حتما توجّه داشت. برمـیگردیم بـه فرمایشات امام؛ امام مـیگفتند آنوقتی کـه دشمن از شما تعریف کرد، درون رفتار خودتان و کارهای خودتان تردید پیدا کنید و مراجعه کنید ببینید چه اشتباهی کردهاید کـه دشمن خوشش آمده و از شما تعریف مـیکند. دستورالعمل انقلاب اینـها است، اینجوری حتما عمل کرد، اینجوری حتما پیش رفت؛ نباید غفلت کرد. ادارهی کشور کار آسانی نیست؛ پیش بردن یک ملّت بـه این بزرگی، با این عظمت و با این رشادت کار یکذرّه دوذرّه نیست؛ حتما مواظب بود، حتما مراقب بود، حتما با چشم باز حرکت کرد، حتما با عزم راسخ درون مقابل دشمن حرکت کرد.
یکجور دشمنی، دشمنیِ سخت است؛ بمبی بیندازند، تیری بزنند، تروریستی بفرستند. یکجور دشمنی، دشمنیهای نرم هست که من از چندی پیش مسئلهی نفوذ را مطرح کردم؛ نفوذ خیلی مسئلهی مـهمّی است. نفوذ کـه ما مـیگوییم، حالا بعضیها واکنش نشان مـیدهند؛ آقا! مسئلهی نفوذ جناحی شد، استفادهی جناحی د؛ من بـه این حرفها کاری ندارم. خب، استفادهی جناحی نکنند، بحث بیـهوده دربارهی نفوذ نکنند، اسم نفوذ را بدون محتوای لازم مطرح نکنند؛ اینـها را ما کاری نداریم ولی هر حرفی زده مـیشود، هر کار جدّی [مـیشود]، از اصل واقعیّت نفوذ غفلت نشود؛ غفلت نکنیم کـه دشمن درصدد نفوذ است. حالا من نفوذ را مقداری تشریح مـیکنم کـه نفوذ چیست و چگونـه است؛ از اصل قضیّه غفلت نکنیم. جناحها همدیگر را متّهم نکنند؛ این بگوید آقا شما کـه گفتی مقصودت این بود، آن بگوید نـه، شما کـه گفتی مقصودت این بود؛ خیلی خب، حالا مقصود هرچه بود. بالاخره واقعیّت فراموش نشود؛ دشمن دارد به منظور نفوذ طرّاحی مـیکند.
نفوذ دو جور است: یک نفوذ موردی است، نفوذ فردی است؛ یک نفوذ جریـانی است. نفوذ موردی خیلی نمونـه دارد، معنایش این هست که فرض کنید شما یک دمودستگاهی دارید، یک مسئولی هستید؛ یک نفر را با چهرهی آرایششده، بزکشده، با ماسک درون مجموعهی شما بفرستند؛ شما خیـال کنید دوست هست درحالیکه او دوست نیست، که تا او بتواند کار خودش را انجام بدهد؛ گاهی جاسوسی هست که این کمترینش است؛ یعنی کماهمّیّتترینش جاسوسی است، خبرکشی و خبردهی است؛ گاهی کارش بالاتر از جاسوسی است، تصمـیم شما را عوض مـیکند. شما یک مدیری هستید، یک مسئولی هستید، تصمـیمگیر هستید، مـیتوانید یک حرکت بزرگ یـا مؤثّری انجام بدهید، اگرچنانچه این حرکت را اینجور انجام بدهید این بـه نفع دشمن است، او مـیآید کاری مـیکند کـه شما حرکت را اینجور انجام بدهید؛ یعنی تصمـیمسازی. درون همـهی دستگاهها سابقه هم دارد؛ فقط هم دستگاههای سیـاسی نیست، دستگاههای روحانی و دینی و مانند اینـها هم همـیشـه وجود داشته. مرحوم آقای آسیّد حسن تهامـی کـه از علمای بزرگ کشور ما و ساکن بیرجند بود، رفته بود درون بیرجند مانده بود؛ ملّای خیلی بزرگی بود، اگر درون قم یـا نجف مـیماند، حتماً مرجع تقلید مـیشد؛ مرد بسیـار دانایی بود. ایشان خودش به منظور من نقل کرد؛ گفت آنوقتی کـه عراقیها با انگلیسها مـیجنگیدند -در [سال] ۱۹۱۸؛ قریب صد سال پیش- یکی از مراجع وقت، یک نوکری داشت کـه خیلی مرد خوبی بود، با طلبهها گرم مـیگرفت، صحبت مـیکرد، با همـه آشنا بود، با همـه رفیق بود؛ اسمش را هم ایشان مـیگفت؛ من یـادم نیست. گفت بعد کـه انگلیسها غلبه پیدا د و عراق را تصرّف د و آخرین جا نجف بود کـه وارد نجف شدند، خبر رسید بـه طلبهها کـه این نوکر فلان آقا، یک افسر انگلیسی است! گفت من باور نکردم؛ گفتم مگر مـیشود چنین چیزی؟ بعد مـیگفت درون بازار حُوِیش -بازار معروفی هست در نجف- داشتم مـیرفتم، دیدم هفت هشت ده نفر افسر انگلیسی و نظامـی انگلیسی سوار اسب دارند مـیآیند -آنوقت با اسب رفتوآمد مـید- یک افسری هم جلویشان است؛ خب، من کنار واایستادم کـه اینـها بیـایند رد شوند؛ وقتی رسیدند بـه من، دیدم آن افسری کـه جلو بود، از آن بالا گفت: آقای آسیّد حسن، حالت چطور است! نگاه کردم دیدم بله، همان آقایی هست که نوکر فلان مرجع بود؛ سالها ما این را مـیدیدیم. گاهی نفوذ اینجوری است؛ نفوذ شخصی است؛ وارد خانـهیی، وارد دستگاهی مـیشوند. درون دستگاههای سیـاسی هم الیماشاءالله از این قبیل وجود داشته است؛ امروز هم ممکن هست باشد؛ البتّه خطرناک است.
منتها از این خطرناکتر، نفوذ جریـانی است. نفوذ جریـانی، یعنی شبکهسازی درون داخل ملّت؛ بهوسیلهی پول کـه نقش پول و نقش امور اقتصادی اینجا روشن مـیشود. عمدهترین وسیله دو چیز [است]؛ یکی پول، یکی هم جاذبههای . افراد را جذب کنند، دور هم جمع کنند؛ یک هدف جعلی و دروغین مطرح کنند و افراد مؤثّر را، افرادی کـه مـیتوانند درون جامعه اثرگذار باشند، بکشانند بـه آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت هست از تغییر باورها، تغییر آرمانـها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند کـه این شخصی کـه مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند کـه آن آمریکایی فکر مـیکند؛ یعنی کاری کنند کـه شما همانجوری نگاه کنی بـه مسئله کـه یک آمریکایی نگاه مـیکند -البتّه یک سیـاستمدار آمریکایی، بـه مردم آمریکا کاری ندارد- همانجوری تشخیص بدهی کـه آن مأمور عالیرتبهی سیـا تشخیص مـیدهد؛ درون نتیجه همان چیزی را بخواهی کـه او مـیخواهد. بنابراین خیـال او آسوده است؛ بدون اینکه لازم باشد خودش را بـه خطر بیندازد و وارد عرصه بشود، شما به منظور او داری کار مـیکنی؛ هدف این است، هدف نفوذ این است؛ نفوذ جریـانی، نفوذ شبکهای، نفوذ گسترده؛ نـه موردی. اگر این نفوذ نسبت بـه اشخاصی انجام بگیرد کـه اینـها درون سرنوشت کشور، سیـاست کشور، آیندهی کشور تأثیری دارند، شما ببینید چه اتّفاقی مـیافتد؟ آرمانـها تغییر پیدا خواهند کرد، ارزشـها تغییر پیدا خواهد کرد، خواستها تغییر پیدا خواهد کرد، باورها تغییر پیدا خواهد کرد.
شما امروز وقتی نگاه مـیکنید، باور دارید کـه در مسئلهی فلسطین یک ظلم آشکار بـه یک ملّت دارد مـیشود؛ این را دارید مـیبینید؛ نگاه شما این نگاه است. آنی کـه در خانـهی خود -یک فلسطینیِ عرب، چه مسلمان، چه مسیحی- مورد تعدّی قرار مـیگیرد، او محکوم مـیشود با نگاه آمریکایی. از نظر شما او مظلوم است؛ وقتی توانست تغییر نگاه شما را تأمـین د، شما هم مثل او نگاه مـیکنید و مـیگویید کـه اسرائیل دارد از هویّت خودش دفاع مـیکنند! مگر اوباما نگفت؟ همان وقتی کـه اینـها آتش را شبانـهروز بر سر مردم غزّه مـیریختند، یک مردم بیدفاع را، خانـهشان، زندگیشان، مزرعهشان، بچّهشان، مدرسهشان، بیمارستانشان را مورد تهاجم قرار مـیدادند، رئیس جمـهور آمریکا گفت اسرائیل دارد از خودش دفاع مـیکند! یعنی نگاه این است. شبکهسازی و جریـانسازی موجب مـیشود کـه آنی کـه مثلاً درون داخل ایران دارد زندگی مـیکند یـا درون داخل فلان کشور دیگر، این نگاهش بشود آن نگاه؛ معنای نفوذ این است؛ ببینید چقدر خطرناک است.
آماج نفوذ هم چهانی هستند؟ عمدتاً نخبگان، عمدتاً افراد مؤثّر، عمدتاً تصمـیمگیران یـا تصمـیمسازان، اینـها آماج نفوذند؛ اینـها هستند کـه سعی مـیشود روی اینـها نفوذ انجام بگیرد؛ بنابراین نفوذ خطر است؛ نفوذ خطر بزرگی است. اینکه حالا یکی بگوید آن آقای زید از کلمـهی نفوذ مـیخواهد استفادهی جناحی د، این مسئله را از اهمّیّت نمـیاندازد. حالا د یـا نکند، بیخود مـیکند استفادهی جناحی مـیکند؛ واقعیّت قضیّه این است؛ از این واقعیّت کـه نمـیشود صرفنظر کرد.
مکمّل این نفوذ هم کارهای حاشیـهای است؛ یکی از چیزهایی کـه مکمّل این نفوذ است، تخطئهیـانی هست که بر اصالتها، بر نگاه درست، بر ارزشـها پای مـیفشارند؛ این مکمّل نفوذ است. نمـیخواهم بگویم آنانی کـه بسیج را تخطئه مـیکنند، متّهم مـیکنند بـه افراطیگری و تندی و چه و چه، آگاهانـه دارند با نفوذگران همکاری مـیکنند؛ همراهی مـیکنند؛ بنده این ادّعا را نمـیکنم، خبر ندارم امّا واقع قضیّه این هست که این کمک است. اینـهایی کـه در بخشـهای مختلف، با زبانـهای مختلف، بسیج را متّهم مـیکنند بـه تندروی، بـه افراطیگری و چه و چه و چه، دارند درون واقع نفوذ را تکمـیل مـیکنند؛ پروژهی نفوذ بهوسیلهی اینـها دارد تکمـیل مـیشود؛ چون بسیج جزو آن خاکریزهای مستحکم است؛ بسیج یک خاکریز مستحکمـی است؛ این خاکریز را نباید سست کرد.
اینکه قرآن بـه ما امر مـیکند: وَ اَعِدّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم،(۱) بایست حضور شما، وضعیّت شما، حرکت شما جوری باشد کـه دشمن را دچار رعب کند. دشمن متجاوزِ بالطّبع است؛ طبیعت جهانخواران تجاوز است، جلو آمدن است، تصرّف است، پنجه انداختن است، طبیعت اینـها است؛ اگر خاکریز شما قابل نفوذ باشد، نفوذ مـیکند؛ حتما جوری حرکت کنید کـه او احساس کند نمـیتواند نفوذ کند. تشکیل جبههی انقلابی درون جنوب کشور و حضور نیروهای انقلاب درون قالب نیروی دریـایی سپاه و بچّههای استانـهای ساحلی -این جوانـهای شجاع، این جوانـهای دلبهدنیـا نداده- موجب شد کـه این هدف قرآنی حاصل بشود: تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم؛ این حتما همـیشـه استمرار داشته باشد. بارها ما گفتهایم کـه ما شروعکنندهی جنگ نخواهیم بود؛ دلایل خودمان را داریم به منظور این کار؛ هیچ جنگی را ما شروع نمـیکنیم امّا حتما جرئت شروع جنگ را از دشمن گرفت، دشمن را حتما شناخت، طبیعت دشمن را حتما شناخت.
امروز دستگاههای استکباری درون این منطقه هدفهای خطرناکی را به منظور خودشان تعریف کردهاند؛ اینـها هدفهایی هست که با سرنوشت ملّتها سروکار پیدا مـیکند. ابزارهایی هم کـه به کار مـیگیرند، ابزارهای بسیـار خطرناک و غیر انسانی و سبعانـه است؛ یعنی هیچ اباء ندارند روشـهایی را بـه کار بگیرند کـه انسانـهای بیگناه کشته بشوند. شما ملاحظه کنید درون منطقهی غربی ما، درون عراق، درون سوریـه یـا درون منطقهی شرقی ما، درون افغانستان، درون پاکستان چه مـیکنند؟ هیچ ابائی ندارند، یعنی جان انسانـها برایشان ارزشی ندارد. اینکه ادّعا مـیکنند حقوق بشر و حقوق انسانـها و حقوق شـهروندی و از این ادّعاها و قالبهای پوچ و بیمحتوا، همـه خلاف واقع است؛ شاهدش همـین هست که ملاحظه مـیکنید؛ بـه بیمارستان حمله مـیکنند، دهها نفر بیمار را با بمباران بـه قتل مـیرسانند، بعد مـیگویند ببخشید اشتباه شد! گاهی همـین ببخشید را هم نمـیگویند. درون غزّه، درون یمن، درون بحرین، درون سوریـه، درون عراق، درون مناطق دیگر فجایعی اتّفاق مـیافتد کـه انسان حیرت مـیکند از بیرحمـی و سنگدلی آنانی کـه این فجایع را انجام مـیدهند؛ چطور مـیتوانند؟ یک آدمـی را داخل قفس کنند، زنده زنده بسوزانند و آتش بزنند! دستگاههای حقوق بشری هم بنشینند و تماشا کنند. آنوقت یک سگی یـا یک گربهای وقتی داخل چاه مـیافتد، همـهی ابزارها را بـه کار مـیگیرند کـه این را از داخل چاه سالم بیرون بیـاورند، یعنی ما طرفدار موجود زندهایم؛ خطر بزرگ دنیـا این ریـاکاری است، این دروغگویی است، این نفاق است؛ دشمن، این[طور] است. قصدشان این هست که درون منطقه اه خود را پیـاده کنند؛ البتّه جمـهوری اسلامـی، بـه توفیق الهی و به حولوقوّهی الهی، نـه فقط مانع نفوذ دشمن درون درون خود مـیشود، [بلکه] که تا حدود زیـادی مانع پیـاده نقشـههای دشمن درون منطقه هم شده است؛ این توفیق پروردگار است، این قدرت الهی هست که بـه برکت همـین عزمـها و ارادههایی هست که شما جوانـها دارید. خیلی از نقشـههای اینـها بهخاطر اقتدار و حضور و ورود جمـهوری اسلامـی درون آن جاهایی کـه باید وارد مـیشده، ناکام مانده، خنثی شده است؛ لذا خب، بیشترین تمرکز آنـها به منظور دشمنی، نظام جمـهوری اسلامـی هست و هر کار بتوانند [مـیکنند] و این هم کـه دم از مذاکره و گفتگو مـیزنند، به منظور نفوذ است.
ما با مذاکرهی با همان معنای امروزی مخالفتی نداریم؛ ما الان با همـهی دنیـا داریم مذاکره مـیکنیم. ما با دولتهای اروپایی مذاکره مـیکنیم، با دولتهای آمریکای لاتین [مذاکره مـیکنیم]؛ همـهی اینـها مذاکره است؛ ما با مذاکره مسئلهای نداریم. معنای اینکه مـیگوییم با آمریکا مذاکره نمـیکنیم این نیست کـه با اصل مذاکره مخالفیم؛ نـه، با مذاکرهی با آمریکا مخالفیم. این یک علّتی دارد، این را انسان هوشمند حتما بفهمد کـه چرا؛ والّا با دیگران هم کـه مذاکره مـیکنیم، آنچنان دوستان یقهچاک ما کـه نیستند -بعضی از آنـها دشمنند، بعضی بیتفاوتند، با آنـها مذاکره مـیکنیم مشکلی هم نداریم- امّا مذاکرهی آمریکا با جمـهوری اسلامـی ایران، یعنی نفوذ؛ تعریفی کـه آنـها به منظور مذاکره د این هست و آنـها مـیخواهند راه را به منظور تحمـیل باز کنند. امروز غول عظیم تبلیغاتی دنیـا درون مشت آمریکا است؛ امروز جریـان صهیونیستیِ بشدّت دشمن بشریّت و دشمن فضیلت، با آمریکا، هر دو درون یک لد، دستشان از یک آستین مـیآید بیرون و با هم هستند. مذاکرهی با اینـها یعنی راه را باز به منظور اینکه بتوانند، هم درون زمـینـهی اقتصادی، هم درون زمـینـهی فرهنگی، هم درون زمـینـههای سیـاسی و امنیّتیِ کشور نفوذ کنند.
در همـین مذاکرات مربوط بـه مسائل انرژی هستهای، هرجا فرصت پیدا د و مـیدان بـه آنـها داده شد -که البتّه طرفهای ایرانی بحمدالله حواسشان جمع بود امّا یک جاهایی بالاخره آنـها فرصتهایی پیدا د- یک نفوذی د، یک حرکت مضرِّ به منظور منافع ملّی انجام دادند؛ آنچه ممنوع هست این است. مذاکرهی با آمریکا ممنوع هست بهخاطر ضررهای بیشماری کـه دارد و منفعتی کـه اصلاً ندارد؛ این فرق مـیکند با مذاکره با فلان دولتی کـه نـه چنین امکاناتی دارد، نـه چنان انگیزهای دارد؛ اینـها با همدیگر متفاوت است، این را نمـیفهمند.
ما مواجهیم با یک حملهی همـهجانبهی فرهنگی و اعتقادی و سیـاسیِ اعلام نشده؛ یعنی شما حالا کـه من دارم مـیگویم، قاعدتاً از من قبول مـیکنید لکن اطّلاع ندارید از آنچه دارد اتّفاق مـیافتد؛ بنده اطّلاع دارم از آنچه دارد اتّفاق مـیافتد؛ من دارم مـیبینم چه دارد اتّفاق مـیافتد؛ لشکر فرهنگی دشمن و لشکر سیـاسی دشمن با همـهی ابزارهایی کـه برایشان ممکن بوده، حمله کردهاند بـه ما به منظور سست اعتقادات دینی ما، سست اعتقادات سیـاسی ما، تقویت نارضاییها درون داخل کشور، جذب جوانـها بخصوص جوانـهای فعّال و اثرگذار درون سطوح مختلف به منظور مقاصد خودشان؛ دارند کار مـیکنند. خب، درون مقابل اینـها کارهایی دارد انجام مـیگیرد؛ بچّههای حزباللّهی، مردمان مؤمن، مسئولان باتعهّد کارهای خوبی دارند انجام مـیدهند لکن بیش از اینـها حتما در کشور کار بشود. یکی از قلمـهای مـهم، همـین هست که این مفاهیم باارزش مثل مفهوم جهاد، مفهوم شـهادت، مفهوم شـهید، مفهوم خانوادهی شـهید، مفهوم صبر به منظور خدا، احتساب لله حتما زنده بماند.
معنای پاسداری از انقلاب فقط حفاظت از انقلاب نیست -که این شرحی کـه دادیم مربوط بـه حفاظت بود- بلکه بـه معنای گرامـی داشتن انقلاب، اهمّیّت بـه انقلاب، بزرگ داشتن انقلاب هم هست. انسان پاسی را بدارد یعنی او را گرامـی بدارد، قدر او را بشناسد، اهمّیّت او را بداند؛ این احتیـاج دارد کـه انسان انقلاب را درست بشناسد [لذا] حتما معرفت بـه انقلاب پیدا کنید. درون سطح سپاه، درون تمام سلسلهمراتب سپاه، حتما معرفت بـه انقلاب یک معرفت آگاهانـه، روشن، جامع بوده باشد؛ انقلاب را درست حتما [شناخت]. اگر درون زمـینـهی کارهای فرهنگی درون این مورد، کاستیای وجود دارد، حتماً حتما برطرف بشود؛ نگاه کنید ببینید. بایستی برادران و ان سپاه از صدر که تا ذیل مجهّز باشند بـه منطق مستحکم انقلاب؛ چون ضدّ انقلاب امروز از طرق مختلفی وارد مـیشود. یکی از راههای ورود و نفوذ -که حالا درون مورد نفوذ هم یک کلمـهای عرض خواهم کرد؛ ما همـینطور مدام دربارهی نفوذ دشمن تکرار مـیکنیم، تأکید مـیکنیم- ایجاد خلل درون باورها است؛ باور انقلابی، باور دینی. درون معرفتهای انقلابی و دینی اختلال ایجاد مـیکنند؛ رخنـه درون اینـها است. و از همـهی طرق هم استفاده مـیکنند و آدمـهای گوناگونی هم دارند؛ استاد دانشگاه هم دارند، فعّال دانشجویی هم دارند، نخبهی فکری و علمـی هم دارند؛ همـهجور آدمـی به منظور ایجاد این رخنـهها هستند. برادران درون سطوح مختلف سپاه بایستی این آمادگی را و این اقتدار منطقی را داشته باشند.
امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ هست برای این کشور؛ دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، کـه البتّه کماهمّیّتترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن هست که جزو کماهمّیّتترین [هم] نفوذ امنیّتی باشد. نفوذ امنیّتی چیز کوچکی نیست امّا درون مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیـاسی، کماهمّیّت است. نفوذ امنیّتی عوامل خودش را دارد، مسئولین گوناگون -از جمله خود سپاه- جلوی نفوذ امنیّتی دشمن را با کمال قدرت انشاءالله مـیگیرند.
در زمـینـههای اقتصادی، چشمـهای بینای مسئولین اقتصادی بایستی باز باشد و مواظب باشند کـه [دشمنان] نفوذ اقتصادی پیدا نکنند؛ چون نفوذ دشمن پایـهی اقتصادِ محکم را متزلزل مـیکند. آنجاهایی کـه نفوذ اقتصادی د، آنجاهایی کـه توانستند خودشان را بر اقتصاد کشورها و ملّتها مثل یک بختکی(۱۲) سوار ند، پدر آن کشورها درآمد. اینجا ده پانزده سال قبل از این، رئیس یکی از همـین کشورهایی کـه جزو کشورهای پیشرفتهی منطقهی ما بود، درون سفری کـه به تهران داشت و پیش ما آمد بـه من گفت آقا ما بـه خاطر نفوذ اقتصادی درون ظرف یک شب تبدیل شدیم بـه فقیر، بـه گدا؛ راست مـیگفت. فلان سرمایـهدار، بهخاطر فلان خصوصیّت اراده مـیکند این کشور را بـه زانو دربیـاورد: سرمایـهی خودش را مـیکشد بیرون یـا تصرّفاتی مـیکند کـه اقتصاد آن کشور بـه زانو دربیـاید. این هم البتّه خیلی مـهم است؛ امّا درون قبال اقتصاد فرهنگی، اقتصاد سیـاسی، نفوذ سیـاسی و نفوذ فرهنگی اهمـیتش، کمتر هست و از همـه مـهمتر، نفوذ سیـاسی و نفوذ فرهنگی است.
دشمن سعی مـیکند درون زمـینـهی فرهنگی، باورهای جامعه را دگرگون کند؛ و آن باورهایی را کـه توانسته این جامعه را سرِپا نگه دارد جابهجا کند، خدشـه درون آنـها وارد کند، اختلال و رخنـه درون آنـها بهوجود بیـاورد. خرجها مـیکنند؛ مـیلیـاردها خرج مـیکنند به منظور این مقصود؛ این رخنـه و نفوذ فرهنگی است.
نفوذ سیـاسی هم این هست که درون مراکز تصمـیمگیری، و اگر نشد تصمـیمسازی، نفوذ ند. وقتی دستگاههای سیـاسی و دستگاههای مدیریّتی یک کشور تحتتأثیر دشمنان مستکبر قرار گرفت، آنوقت همـهی تصمـیمگیریها درون این کشور بر طبقِ خواست و مـیل و ارادهی مستکبرین انجام خواهد گرفت؛ یعنی مجبور مـیشوند. وقتی یک کشوری تحت نفوذ سیـاسی قرار گرفت، حرکت آن کشور، جهتگیری آن کشور درون دستگاههای مدیریّتی، بر طبق ارادهی آنـها است؛ آنـها هم همـین را مـیخواهند. آنـها دوست نمـیدارند کـه یک نفر از خودشان را بر یک کشوری مسلّط ند، مثل آن چیزی کـه در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ درون هند این کار را د؛ از خودشان آنجا مأمور داشتند؛ یک نفر از انگلیس رئیس هند بود. امروز این امکانپذیر نیست؛ به منظور آنـها بهتر این هست که از خود آن ملّتانی درون رأس آن کشور باشند کـه مثل آنـها فکر کنند، مثل آنـها اراده کنند، مثل آنـها و بر طبق مصالح آنـها تصمـیم بگیرند؛ این نفوذ سیـاسی است. [هدف این هست که] درون مراکز تصمـیمگیری نفوذ کنند، اگر نتوانستند درون مراکز تصمـیمسازی [نفوذ کنند]؛ زیرا جاهایی هست کـه تصمـیمسازی مـیکند. اینـها کارهایی هست که دشمن انجام مـیدهد.
اگرچنانچه ما بیدار باشیم، امـید آنـها ناامـید خواهد شد. آنـها منتظر نشستهاند کـه یک روزی ملّت ایران و نظام جمـهوری اسلامـی ایران خوابش ببرد؛ منتظر این هستند. وعده مـیدهند کـه ده سال بعد، ایران آن ایران نیست و دیگران هم کـه دیگر کاری نمـیکنند! تصوّرشان این است. نباید گذاشت این فکر و این امـید شیطانی درون دل دشمن پا بگیرد؛ حتما آنچنان پایـههای انقلاب و فکر انقلابی درون اینجا مستحکم باشد کـه مُردن و زنده بودن این و آن و زید و عمرو، تأثیری درون حرکت انقلابی این کشور نگذارد؛ این وظیفهی اساسی نخبگان سپاه و همـهی نخبگان انقلابی این کشور است.
بعضیها اصرار دارند این شیطان بزرگ را با این خصوصیّات -که از ابلیس بدتر است- بزک کنند و به شکل فرشته وانمود کنند. چرا؟ دین بهکنار، انقلابیگری بهکنار؛ وفاداری بـه مصالح کشور چه مـیشود؟ عقل چه مـیشود؟ کدام عقلی و کدام وجدانی اجازه مـیدهد کـه انسان قدرتی مثل قدرت آمریکا را بهعنوان دوست، بهعنوان مورد اعتماد، بهعنوان فرشتهی نجات انتخاب د؟ این[گونـه] هستند؛ حقیقت امر این است. بله، خودشان را مـیآرایند؛ با ظاهر اتوکشیده، با کراوات، با ادکلن، با ظواهر بظاهر چشمگیر، خودشان را درون چشم افراد سادهلوح جور دیگری جلوه مـیدهند؛ حقیقت رژیم آمریکا اینـها است. این درون مورد ما است؛ درون مورد کشورهای دیگر هم همـینجور است. ملّت بزرگ ایران این شیطان بزرگ را از کشور بیرون کرد؛ نباید بگذاریم دوباره برگردد؛ نباید بگذاریم از درون رفت، از پنجره برگردد؛ نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند؛ دشمنی اینـها تمام نمـیشود.
دنبال چیزی بـه نام مذاکرهی با ایرانند؛ [امّا] مذاکره بهانـه است، مذاکره وسیله به منظور نفوذ است، مذاکره وسیله به منظور تحمـیل خواستها است. ما فقط درون قضیّهی هستهای بـه دلایل مشخّصی کـه مکرّر هم این دلایل را ذکر کردهایم، موافقت کردیم بروند مذاکره کنند؛ خب مذاکره د. بحمدالله مذاکرهکنندگان ما هم درون این عرصه خوب ظاهر شدند؛ امّا درون عرصههای دیگر ما اجازهی مذاکره ندادیم و با آمریکا مذاکره نمـیکنیم؛ با همـهی دنیـا ما مذاکره مـیکنیم، [امّا] با آمریکا نمـیکنیم. ما اهل مذاکرهایم، اهل تفاهمـیم؛ هم مذاکرات درون سطح دولتها، هم مذاکرات درون سطح اقوام، هم مذاکرات درون سطح ادیـان؛ ما اهل مذاکرهایم و با همـه مذاکره مـیکنیم جز با آمریکا؛ و البتّه رژیم صهیونیستی بجای خود محفوظ کـه اصل وجود رژیم صهیونیستی، وجود نامشروع و دولت جعلی است.
۶- اهتمام ویژه بـه سالمسازی و حفظ امنیت همـهجانبه فضای مجازی کشور و نیز حفظ حریم خصوصی آحاد جامعه و مقابله مؤثر با نفوذ و دستاندازی بیگانگان درون این عرصه.
ترویج هنجارها، ارزشها و سبک زندگی اسلامـی ایرانی و ممانعت از رخنـهها و آسیبهای فرهنگی و اجتماعی درون این عرصه و مقابله مؤثر با تهاجم همـهجانبه فرهنگی و نیز ارتقای فرهنگ کاربری و سواد فضای مجازی جامعه.
هوشیـار باشیم؛ من چند روز قبل از این، درون صحبت گفتم کـه اینـها درون صدد نفوذند، درون صدد رخنـه ند؛ این رخنـه از جاهای مختلفی ممکن هست باشد؛ مواظب باشید. یک وقت آدم خبر مـیشود کـه فرض بفرمایید فلان سازمان آمده یک بخشی از مجموعهی فرهنگی ما را -مثلاً فرض کنید مـهدکودکها را- بـه یک شکل خاصّی دارد هدایت مـیکند؛ این را آدم مـیفهمد، بعد کـه نزدیک مـیشود مـیبیند کار خطرناکی و کار بزرگی هست [امّا] آدم توجّه نداشته؛ اینـها رخنـه است؛ درون زمـینـههای گوناگون؛ درون زمـینـههای اقتصادی، درون رفتوآمدها، درون همـهی دستگاهها
شیوههای برخورد با اسلام و دشمنی با اسلام هم متنوّع [است]؛ انواع و اقسام. مـینشینند فکر مـیکنند، راه پیدا مـیکنند به منظور نفوذ ، به منظور ضربه زدن. سالهای اوّل پیروزی انقلاب اسلامـی بود کـه ما اطّلاع پیدا کردیم رژیم صهیونیستی یک جمعیّتی را معیّن کرده هست و پول بـه اینـها داده کـه بنشینند راجع بـه اسلام و راجع بـه شیعه فکر کنند، مطالعه کنند، بررسی کنند؛ خب، این مطالعه به منظور چیست؟ این مطالعه به منظور این هست که ببینند چهجور مـیشود این عامل عظیم را، این بیداری را، این یقظهی(۱۱) اسلامـی را خنثی کرد؛ [اینکه] چهطور مـیشود بـه ملّتهای مسلمان کـه بیدار شدهاند، فهمـیدهاند کـه قدرت دارند، فهمـیدهاند مـیتوانند کار کنند ضربه زد. نشستند پولها خرج د. اینکه گفتم، یکیاش بود؛ دهها مرکز و کانون -که بعضی را خبر داریم، بعضی را هم حدس مـیزنیم- درون اروپا، درون آمریکا، درون رژیم صهیونیستی، درون بعضی از کشورهای وابسته و تحت فرمان اینـها بهوجود آمد، به منظور اینکه ببینند راهها چیست. آنوقت شما مـیبینید ایجاد اختلاف را، ایجاد خشونت را، بدنام اسلام را، تجزیـه کشورهای اسلامـی را، بـه جان هم انداختن ملّتهای مسلمان را و به جان هم انداختن آحاد یک ملّت را جزو کارهای لازم خودشان مـیدانند
نقشـهی این دشمن درون این منطقه عمدتاً بر دو پایـه استوار هست -البتّه شعب زیـادی دارد لکن عمده این دوتا است- یکی عبارت هست از ایجاد اختلاف، دوّمـی عبارت هست از نفوذ. این، اساس نقشـهی دشمن درون این منطقه است: ایجاد اختلاف؛ اختلاف بین دولتها و بعد اختلاف بین ملّتها، کـه خطرناکتر از اختلاف دولتها، اختلاف ملّتها است؛ یعنی دلهای ملّتها را نسبت بـه یکدیگر چرکین کنند و عصبیّت بیـافرینند؛ با نامـهای مختلف؛ حالا یکوقت مسئلهی پانایرانیسم و پانعربیسم و پانترکیسم و این حرفها بود، یک روز هم مسئلهی سنّی و شیعه و تکفیر و مانند اینـها است؛ بـه هر عنوانی کـه بتوانند، ایجاد اختلاف کنند. این یک قلم از کارهای اینـها هست که بشدّت دارند روی این کار مـیکنند.
نقشـهی دوّم دشمن نفوذ است؛ مـیخواهند درون کشورهای اسلامـی و در کشورهای این منطقه، یک نفوذی بهوجود بیـاورند کـه تا دهها سال ادامـه داشته باشد. امروز آمریکا آبروی گذشته را درون این منطقه ندارد؛ مـیخواهند این را بازسازی کنند. درون کشور ما هم قصدشان همـین است؛ درون ایران هم نیّتشان این است. آنـها بـه خیـال خودشان، درون این جریـان مذاکرات هستهای -این توافقی کـه حالا نـه درون اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نـه درون آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست کـه رد بشود یـا قبول، هم آنجا معلوم نیست کـه رد بشود یـا قبول- نیّت آنـها این بود کـه از این مذاکرات و از این توافق، وسیلهای پیدا کنند به منظور نفوذ درون داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را بـه طور قاطع خواهیم بست؛ نـه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را درون کشورمان اجازه خواهیم داد، نـه نفوذ سیـاسی آنـها را، نـه حضور سیـاسی آنـها را، نـه نفوذ فرهنگی آنـها را؛ با همـهی توان -که این توان هم بحمدالله امروز توان زیـادی است- مقابله خواهیم کرد؛ اجازه نخواهیم داد.
در منطقه هم همـینجور؛ درون منطقه هم آنـها مـیخواهند نفوذ ایجاد کنند؛ حضور به منظور خودشان دستوپا کنند و اه خودشان را درون منطقه دنبال کنند. ما بـه حول و قوّهی الهی که تا آنجایی کـه بتوانیم نخواهیم گذاشت این اتّفاق بیفتد. سیـاستهای ما درون منطقه، نقطهی مقابل سیـاستهای آمریکا است. ما تمامـیّت ارضی کشورهای منطقه برایمان بسیـار مـهم [است]؛ تمامـیّت ارضی عراق و تمامـیّت ارضی سوریـه، به منظور ما کاملاً مـهم [است]؛ آنـها دنبال تجزیـهاند. بنده از قبل گفتم کـه آمریکاییها دنبال تجزیـهی عراقند، بعضیها تعجّب د؛ اخیراً خود آمریکاییها تصریح د کـه دنبال تجزیـهی عراقند! مـیخواهند عراق را تجزیـه کنند؛ اگر بتوانند مـیخواهند سوریـه را تجزیـه کنند؛ مـیخواهند کشورهای کوچک کوچک و تحتفرمان بهوجود بیـاورند؛ بـه حول قوّهی الهی این اتّفاق نخواهد افتاد. ما از مقاومت درون منطقه دفاع مـیکنیم؛ از مقاومت فلسطین -که یکی از برجستهترین فصول تاریخ امّت اسلامـی، درون طول این سالها مقاومت فلسطین است- دفاع مـیکنیم. هری با اسرائیل مبارزه کند و رژیم صهیونیستی را بکوبد و مقاومت را تأیید کند، ما از او حمایت مـیکنیم؛ انواع حمایتهایی کـه برای ما ممکن باشد؛ همـهجور حمایتی کـه برای ما ممکن است، از هری کـه با رژیم صهیونیستی مقابله کند، خواهیم کرد. از مقاومت حمایت مـیکنیم، از تمامـیّت ارضی کشورها حمایت مـیکنیم؛ از همـهیـانی کـه در مقابلهی با سیـاستهای تفرقهافکنانـهی آمریکا ایستادگی مـیکنند حمایت مـیکنیم؛ با همـهیـانی کـه این تفرقهافکنی را بهوجود مـیآورند طرفیم و مقابلیم.
اقتصاد مقاومتی عامل استحکام هست در مقابل آنانی و آن قدرتهایی کـه از همـهی ظرفیّت اقتصادی و سیـاسی و رسانـهای و امنیّتی خودشان دارند استفاده مـیکنند به منظور اینکه بـه این ملّت و این کشور و این نظام ضربه وارد کنند. یکی از راههایی کـه فعلاً پیدا د عبارت هست از رخنـه از راه اقتصاد. این هشدار را ما سالها هست مطرح کردیم و گفتیم؛ مسئولین هم هر کدام بـه فراخور تواناییهای خودشان تلاشـهای خوبی د لکن ما حتما با همـهی توان، با همـهی ظرفیّت موضوع اقتصاد مقاومتی را درون داخل دنبال کنیم؛ این مـیشود تقوای اجتماعی ما درون زمـینـهی مسئلهی اقتصادی.
در داخل کشور، ان و برادران از اقوام مختلف، از مذاهب گوناگون، درون کنار هم یدِ واحده تشکیل بدهند - همچنانکه بحمدالله که تا امروز بوده هست - نگذارند دشمن نفوذ کند درون قلمرو دنیـای اسلام. درون سطح وسیع و گسترده هم همـینطور برادران سنّی و شیعه درون کنار هم بدانند کـه دشمنی [هست که] دارد اصل موجودیّت اسلام را تهدید مـیکند. این هم یکی از خطوط اساسی.
همـه هم بدانند کـه هدف دشمنان ما با ریختهای مختلف و قیـافهگیریهای مختلفی کـه از خودشان نشان مـیدهند - گاهی اخم مـیکنند، گاهی لبخند مـیزنند، گاهی اوقات وعده مـیدهند، گاهی تهدید مـیکنند - تسلّط بر کشور است. دشمن مـیخواهد برگردد بـه دوران سلطهی بیقیدوشرط خود بر این کشور؛ چون اسلام با این برگشت بشدّت مخالف هست و نیروی مقاوم درون مقابل این توطئهی دشمن «اسلام» است، با اسلام مخالفند. مخالفت دشمن با اسلام بهخاطر این هست که مـیدانند معارف اسلامـی، احکام اسلامـی درون مقابل آنـها سدّ مستحکمـی درست کرده است. با ملّت ما مخالفند، چون ملّت درون مقابل آنـها مثل کوهی ایستاده است. با هرکسی درون مـیان ملّت کـه در مقابل دشمن ایستادگی بیشتری داشته باشد، بیشتر مخالفند. با عناصر مؤمن بیشتر مخالفند، با سازمانـها و نـهادهای انقلابی بیشتر مخالفند، با عناصر حزباللّهی بیشتر مخالفند؛ چون مـیدانند اینـها سدهای محکم و مستحکم درون مقابل نفوذ دشمنان هستند. دشمن دنبال سلطهگری هست و همـهی تلاش دشمن به منظور این هست که جلوی حرکت اسلامـی نظام جمـهوری اسلامـی را کـه مایـهی پیشرفت و ترقّی و اوج این ملّت هست بگیرد. یک کهنـهسیـاستمدار آمریکایی گفته بود کـه گروههای تروریست تکفیری به منظور ما غربیها اهمّیّتی ندارند، باشند عیب ندارد، آنچه به منظور ما مـهم است، ایران اسلامـی است؛ چون ایران اسلامـی درصدد ایجاد یک تمدّن عظیم هست - البتّه او تعبیر «امپراتوری» بـه کار هست که غلط کرده - لذا ما حتما ایران اسلامـی را مقابل خودمان و دشمن مـهمّ خودمان بدانیم. این حرف، اهمّیّت امّتسازی را هم بـه ما نشان مـیدهد.
همـه هم بدانند کـه هدف دشمنان ما با ریختهای مختلف و قیـافهگیریهای مختلفی کـه از خودشان نشان مـیدهند - گاهی اخم مـیکنند، گاهی لبخند مـیزنند، گاهی اوقات وعده مـیدهند، گاهی تهدید مـیکنند - تسلّط بر کشور است. دشمن مـیخواهد برگردد بـه دوران سلطهی بیقیدوشرط خود بر این کشور؛ چون اسلام با این برگشت بشدّت مخالف هست و نیروی مقاوم درون مقابل این توطئهی دشمن «اسلام» است، با اسلام مخالفند. مخالفت دشمن با اسلام بهخاطر این هست که مـیدانند معارف اسلامـی، احکام اسلامـی درون مقابل آنـها سدّ مستحکمـی درست کرده است. با ملّت ما مخالفند، چون ملّت درون مقابل آنـها مثل کوهی ایستاده است. با هرکسی درون مـیان ملّت کـه در مقابل دشمن ایستادگی بیشتری داشته باشد، بیشتر مخالفند. با عناصر مؤمن بیشتر مخالفند، با سازمانـها و نـهادهای انقلابی بیشتر مخالفند، با عناصر حزباللّهی بیشتر مخالفند؛ چون مـیدانند اینـها سدهای محکم و مستحکم درون مقابل نفوذ دشمنان هستند. دشمن دنبال سلطهگری هست و همـهی تلاش دشمن به منظور این هست که جلوی حرکت اسلامـی نظام جمـهوری اسلامـی را کـه مایـهی پیشرفت و ترقّی و اوج این ملّت هست بگیرد. یک کهنـهسیـاستمدار آمریکایی گفته بود کـه گروههای تروریست تکفیری به منظور ما غربیها اهمّیّتی ندارند، باشند عیب ندارد، آنچه به منظور ما مـهم است، ایران اسلامـی است؛ چون ایران اسلامـی درصدد ایجاد یک تمدّن عظیم هست - البتّه او تعبیر «امپراتوری» بـه کار هست که غلط کرده - لذا ما حتما ایران اسلامـی را مقابل خودمان و دشمن مـهمّ خودمان بدانیم. این حرف، اهمّیّت امّتسازی را هم بـه ما نشان مـیدهد.
دشمن از روز اوّل روی منطقهی شین تکیـه کرد؛ بـه دو جهت: یکی بهخاطر قومـیّت، یکی بهخاطر مذهب؛ امـیدوار بودند کـه بتوانند از این نقطه نفوذ کنند؛ درون بلوچستان بـه یک نحو، درون ترکمنصحرا بـه یک نحو، درون کردستان بـه یک نحو. این اسناد و مدارک فراوان مربوط بـه منطقهی کردستان کـه در نـهانخانـههای امنیّتی رژیم طاغوت بود، همـه افتاد دست ما؛ ما فهمـیدیم سیـاستهای اینـها آنجا چه بوده هست و چهکار مـید. اینـها از این سیـاستها مـیخواستند بعد از پیروزی انقلاب استفاده کنند و منطقهی کردستان را تبدیل کنند بـه یک نقطهی آسیبپذیر و آسیبزن نسبت بـه انقلاب؛ هدف این بود.
به مسئولین محترم تذکّر دادیم و به شما هم عرض مـیکنیم، این هست که بههیچوجه اجازه داده نشود کـه به بهانـهی نظارت، اینـها بـه حریم امنیّتی و دفاعی کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً. مسئولین نظامـی کشور بههیچوجه مأذون نیستند کـه به بهانـهی نظارت و به بهانـهی بازرسی و مانند این حرفها، بیگانگان را بـه حریم و حصار امنیّتی و دفاعی کشور راه بدهند، یـا توسعهی دفاعی کشور را متوقّف کنند؛ توسعهی دفاعی کشور، توانایی دفاعی کشور، مشت محکم ملّت درون عرصهی نظامـی، این بایستی همچنان محکم بماند و محکمتر بشود؛ یـا حمایت ما از برادران مقاوممان درون نقاط مختلف؛ اینـها مطلقاً نبایستی درون مذاکرات مورد خدشـه قرار بگیرد.
اسلام این است: فَاِن ءامَنوا بِمِثلِ مآ ءامَنتُم به فَقَدِ اهتَدَوا وَ اِن تَوَلَّوا فَاِنَّما هُم فی شِقاقٍ فَسَیَکفیکَهُمُ الله؛(۵) این معنای قرآن [است]. آنوقت درون بین مسلمانان «حَریصٌ عَلَیکم»؛(۶) دربارهی پیغمبر مـیفرماید که«حَریصٌ عَلَیکم بِالمُؤمِنینَ رَءوفٌ رَحیم».(۷) نسبت بـه مؤمن دارای رأفت [امّا] اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم؛(۸) درون مقابلانیکه با شما دشمنی مـیکنند و دشمن شما هستند «اَشِدّاء» باشید؛ یعنی سخت باشید؛ مثل خاکریزِ نرم نباشید کـه دشمن از هرجا خواست بتواند درون شما نفوذ کند؛ مستحکم باشید، ایستاده باشید امّا «رُحَمآءُ بَینَهُم»، بین خودتان، دلهایتان با هم صاف باشد، با هم مـهربان باشید؛ اسمـها نتواند شما را از هم جدا کند، مرزهای جغرافیـایی نتواند شما را با هم دشمن کند، مرزهای جغرافیـایی نتواند ملّتها را درون مقابل هم قرار بدهد؛ این از آن درسهای پیغمبر است.
باید قوی بشوید. عناصر قوّت چیست؟ چگونـه مـیشود فهمـید و قبول کرد کـه ما قوی هستیم؟ روحیّه، امـید، کاروتلاش، شناخت رخنـههای اقتصادی، رخنـههای فرهنگی، رخنـههای امنیّتی - اینـها را بشناسید و این رخنـهها را ببندید - همافزایی دستگاههای مسئول - بـه هم کمک کنند دستگاهها - همافزایی دستگاههای مسئول با مردم؛ اینـها عناصر قوّت است.
شریعت اسلامى اگر درون جامعه بهطور کامل اجرا بشود، هم آزادىهاى عمومى و مدنى را - آزادى افراد را، آزادى فردى را - تأمـین مـیکند، هم آزادى ملت را کـه اسم آن استقلال هست - استقلال یعنى آزادى درون ابعاد یک ملت، کـه وابستهى بهى و به جایى نباشد؛ یک ملت آزاد یعنى ملتى کـه بههرصورت تحت نفوذ و سیطرهى مخالفین خود یـا دشمنان خود یـا بیگانگان قرار ندارد - تضمـین مـیکند، [هم] عدالت را درون جامعه تضمـین مـیکند، هم معنویت را تضمـین مـیکند؛ این چهار عنصر اصلى است: آزادى، استقلال، عدالت، معنویت. اگر شریعت اسلامى بر جامعه حاکم شد، این پدیدههاى اساسى درون نظم جامعهى اسلامى، خود را نشان مـیدهند.
تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همـه جا است. چرا؟ بهخاطر همـین تأثیر زیـادی کـه فرهنگ دارد. هدف و آماج تحرّک دشمنان درون زمـینـهی فرهنگ، عبارت هست از ایمان مردم و باورهای مردم. مسئولان فرهنگی، حتما مراقب رخنـهی فرهنگی باشند؛ رخنـههای فرهنگی بسیـار خطرناک است؛ حتما حسّاس باشند، حتما هشیـار باشند. نمـیخواهیم بگوییم همـهی آسیبهای فرهنگی کار بیگانگان است؛ نـه، خود ما هم مقصّریم؛ مسئولان مختلف، مسئولان فرهنگی، مسئولان غیر فرهنگی، کمکاریها، غلطکاریها، اینـها تأثیر داشته؛ ما همـه را بـه گردن دشمن نمـیاندازیم؛ امّا حضور دشمن را هم درون زمـینـهی مسائل فرهنگی نمـیتوانیم فراموش کنیم. امروز و از روزهای اوّل انقلاب، دستگاههای تبلیغات، همـهی توشوتوان خود را گذاشتهاند به منظور اینکه مردم را نسبت بـه پایـههای این انقلاب بیاعتقاد کنند. این کارِ فرهنگی است؟ ایمان مردم را مورد تهاجم قرار دادند، باورهای قلبی مردم را مورد تهاجم قرار مـیدهند؛ این را نمـیشود انسان ندیده بگیرد.
استقلال بـه معنای قهر با کشورها نیست، بـه معنای ایجاد سدّی درون مقابل نفوذ کشورها هست که نتوانند منافع آن کشور را، منافع [ آن ]ملّت را تحتالشّعاع منافع خودشان قرار بدهند؛ این معنی استقلال هست و این مـهمترین هدف به منظور یک کشور است.
اسلام از مسلمانان خواسته هست که «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» (۲) [باشند]؛ مسلمانان حتما در مقابل دشمنان دین سرسخت باشند، حتما بایستند، حتما تحت نفوذ قرار نگیرند؛ «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» صریح آیـهی قرآن است. بین خودشان مـهربان باشند، با هم باشند، دست درون دست یکدیگر بگذارند، اعتصام بـه حبلالله ند؛ این دستور اسلام است. آنوقت یک جریـانی بهوجود بیـاید کـه مسلمانـها را تقسیم کند بـه مسلم و کافر! عدّهای را بهعنوان کافر هدف قرار بدهد، مسلمانـها را بـه جان هم بیندازند! چهی مـیتواند شک کند کـه وجود این جریـانـها و پشتیبانی این جریـانـها و تَمویل(۳) این جریـانـها و سلاح بـه اینـها کار استکبار هست و کار دستگاههای امنیّتی خبیث دولتهای استکباری است؟ مـینشینند و برای همـین کار برنامـهریزی مـیکنند. دنیـای اسلام حتما به این مسئله بپردازد؛ این خطر بزرگی است.
ما درون زمـینـهی تصمـیمگیریهای اقتصادی و برنامـهریزیهای اقتصادی نقاط ضعفی داشتهایم؛ این نقاط ضعف موجب شده هست که دشمن احساس کند با تحریم و امثال آن مـیتواند رخنـه ایجاد کند؛ این فرصتی هست برای ما که تا این نقاط ضعفمان را بشناسیم، آنـها را برطرف کنیم و انشاءالله برطرف خواهیم کرد.
ما درون طول دو سه قرن اخیر ضربههای سختی خوردیم؛ هم از ناحیـهی استبداد داخلی و دیکتاتوریهای داخل کشور، هم از ناحیـهی تهاجمـهای بیرونی. این یک واقعیتی هست که ما ضربه خوردیم. تاریخ ورود و نفوذ دولتهای بیگانـه درون کشور ما از سال ۱۸۰۰ مـیلادی است؛ یعنی دویست و دوازده سال هست که اولین نفوذ خارجی از طریق حکومت انگلیسىِ هند اتفاق افتاد؛ جان ملکمِ انگلیسی آمد ایران - کـه حالا تاریخش راانی کـه ملاحظه د، مـیدانند - و تبعاتی کـه پیش آمد. ضعف آن دولتها درون مواجههی با نفوذ و تهاجم فرهنگ غربی و سیـاست غربی و حکومتهای غربی، موجب انفعال کشور شد و همـین طور رفته رفته ما دچار ضعف شدیم، هزیمتهائی داشتیم؛ این هم یک واقعیتی است. ما درون برآورد مسائل کشور و شناخت وضعیت کنونی کشور نمـیتوانیم این دوره را ندیده بگیریم. ضربههای سختی بـه ما زدند؛ هم نفوذ سیـاسی پیدا د، هم نفوذ فرهنگی پیدا د، هم منابع ما را غارت د.
متأسفانـه هنوز کار درستی درون این زمـینـه انجام نگرفته. محققین و مورخین ما حتما بنشینند یک کار مبسوط و مشروحی را انجام دهند درون مورد غارت منابع اقتصادی کشور بـه وسیلهی کشورهای متنفذ خارجی کـه وارد اینجا شدند؛ مثل انگلیس درون یک برههای، روسها درون یک برههی دیگری، و دیگرانی کـه در کنار اینـها بودند - کـه البته عمده اینـها بودند - بعد هم آمریکا درون نـهایت کار. غارت ثروت، سلطهی سیـاسی، تحقیر ملت. آنچه کـه شما از زبان سیـاستمداران و دولتمردان وابستهی بـه سیـاستهای غربی و دستگاههای استبدادی شنفتید درون زمـینـهی تحقیر ایران و ایرانی و اینکه «نمـیتوانیم» و چه و چه، اینـها همـهاش ناشی از همان سلطهی فرهنگ غربی و سلطهی سیـاسی غرب بر کشور ما بوده. اینـها جزو واقعیتها است.
سعی مـیکنند این مرجعیت فکری را از پایگاههای دینی سلب کرده و قطبهای جدیدی به منظور آن بتراشند؛ کـه به تجربه دریـافتهاند کـه با آنان مـیتوان بر سر اصول و ارزشـهای ملی براحتی معامله کرد! چیزی کـه در مورد عالمان باتقوا و رجال دینىِ متعهد هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
این، وظیفهی عالمان دین را سنگینتر مـیکند. آنـها حتما با هوشیـاری و دقت فراوان، و با شناخت شیوهها و ترفندهای فریبندهی دشمن، راه نفوذ را بکلی ببندند و فریب دشمن را ناکام کنند. نشستن بر سفرهی رنگین متاع دنیـا، از بزرگترین آفتها است. آلوده شدن بـه صله و احسانِ صاحبان زر و زور و نمکگیر شدن درون برابر طاغوتهای و قدرت، خطرناکترین عامل جدائی از مردم و از دست اعتماد و صمـیمـیت آنـها است. منیّت و قدرتطلبی کـه سستعنصران را بـه گرایش بـه سوی قطبهای قدرت فرا مـیخواند، بستر آلودگی بـه فساد و انحراف است. این آیـهی قرآن را همواره حتما در گوش داشته باشند که: «تلک الدّار الأخرة نجعلها للّذین لایریدون علوّا فی الأرض و لا فسادا و العاقبة للمتّقین»
آنـها هی دنبال اینند کـه یک کاری پیدا کنند. یکی از کارهای مـهم آنـها این هست که با روشـهای موذیـانـه و موریـانـهوار، بین ما اختلاف بیندازند؛ این جزو کارهای رائج اینـهاست، این کار را از قدیم انجام مـیدادند. البته متبحر و کارشناس کامل این کار، انگلیسیهای خبیثند؛ آنـها درون زمـینـهی ایجاد اختلاف، از همـه کارشناسترند؛ آمریکائیها پیش آنـها شاگردی مـیکنند، از آنـها یـاد مـیگیرند! ایجاد اختلاف از راههای نفوذ، مثل موشـهای دزد، مثل موریـانـه، وارد شدن و نفوذ ؛ اینـها جزو کارهای متعارف آنـهاست. ما حتما حواسمان جمع باشد. حتما اختلافات بـه حداقل برسد.
وقتی کـه عزت شامل حال یک انسان، یک فرد یـا یک جامعه مـیشود، مثل یک حصار عمل مـیکند، مثل یک باروی مستحکم عمل مـیکند؛ نفوذ درون او، محاصرهی او، نابود او به منظور دشمنان دشوار مـیشود؛ انسان را از نفوذ و غلبهی دشمن محفوظ نگه مـیدارد. آن وقت هرچه این عزت را درون لایـههای عمـیقتر وجود فرد و جامعه مشاهده کنیم، تأثیرات این نفوذناپذیری بیشتر مـیشود؛ کار بـه جائی مـیرسد کـه همچنان کـه انسان از نفوذ و غلبهی دشمن سیـاسی و دشمن اقتصادی محفوظ مـیماند، از غلبه و نفوذ دشمن بزرگ و اصلی، یعنی شیطان هم محفوظ باقی مـیماند. آنانی کـه عزت ظاهری دارند، این عزت درون دل آنـها، درون درون آنـها، درون لایـههای عمـیق وجود آنـها نیست؛ لذا درون مقابل شیطان بیدفاعند، نفوذپذیرند.
معروف هست که مـیگویند اسکندر مقدونی درون یک راهی مـیگذشت، مردم بـه او کرنش مـید. یک مرد پارسای مؤمنی درون یک گوشـهای نشسته بود، کرنش نکرد، احترام نکرد، بلند نشد. اسکندر تعجب کرد، گفت: او را بیـاورید. او را آوردند. گفت: تو چرا درون مقابل من کرنش نکردی؟ گفت: زیرا تو غلامِ غلامان منی؛ چرا درون مقابل تو کرنش کنم؟ گفت: چطور؟ گفت: زیرا تو غلام و غضب خود هستی، و و غضب غلامان منند، درون اختیـار منند، من بر آنـها غالبم.
بنابراین اگر عزت نفس درون درون لایـههای عمـیق وجود انسان نفوذ کرد، آن وقت شیطان بر انسان اثر نمـیگذارد؛ هویـهای نفس درون انسان اثر نمـیگذارد؛ و غضب، انسان را بازیچهی خود قرار نمـیدهد.
اینک بزرگترین هدفشان بعد از ناتوانی از مـهار و سرکوب ملتها، تلاش درون جهت تسلط بر اتاق فرمان انقلابها و نفوذ بـه درون احزاب مؤثر، حفظ حداکثری ساختارهای قبلی رژیمـهای فاسد و اکتفاء بـه رفرمـهای سطحی و نمایشی، بازسازی نیروهای بومىِ خود درون کشورهای انقلاب کرده، تطمـیع، تهدید و احتمالاً درون آینده، ترور و یـا تلاش به منظور خ برخی افراد و گروهها درون جهت متوقف ساختن یـا ارتجاع درون انقلابها و سرد ، مأیوس یـا درگیر مردم با مسائل فرعی و با یکدیگر، دامن زدن بـه تضادهای قومـی و قبیلهای یـا مذهبی و یـا حزبی، جعل شعارهای انحرافی درون جهت تغییر ماهیت ها، کنترل مستقیم یـا غیرمستقیم بر ذهن و زبان انقلابیون و کشاندن آنان بـه درون بازیـهای سیـاسی و یـا تفرقهاندازی مـیان آنان و از طریق آنان، مـیان گروههای مردمـی، تلاش به منظور سازش پشت پرده با برخی خواص با وعدههائی دروغ همچون کمک مالی و... و دهها ترفند دیگر هست که بـه نمونـههائی از آنـها درون کنگرهی بینالمللی بیداری اسلامـی درون تهران قبلاً اشاره کردم.
مصداق بزرگ تقوا درون این دوره به منظور ملتهای بهپاخاسته آن هست که حرکت مبارک خود را متوقف نسازند و خود را سرگرم دستاوردهای این مقطع نکنند. این هست بخش مـهم از تقوائی کـه دارندگان آن، بـه وعدهی «عاقبتِ نیک» سرافراز گشتهاند.
دوم: هشیـاری درون برابر حیلههای مستکبران بینالمللی و قدرتهائی کـه از این قیـامـها و انقلابها لطمـه دیدهاند. آنـها بیکار نمـیمانند و با همـهی توان سیـاسی و امنیتی و مالی، به منظور برقراریِ دوبارهی نفوذ و قدرت خود درون این کشورها، بـه مـیدان مـیآیند. ابزار آنان، تطمـیع و تهدید و فریب است. تجربهها نشان داده هست که درمـیان خواص، هستندانی کـه این ابزارها درون آنان کارگر مـیشود و ترس و طمع و غفلت، آنان را دانسته یـا ندانسته بـه خدمت دشمن درمـیآورد. چشم بیدار جوانان و روشنفکران و عالمان دینی حتما بدقت مراقبت کند.
مـهمترین خطر، دخالت و تأثیرگذاریِ جبههی کفر و استکبار درون ساخت نظام جدید سیـاسی درون این کشورها است. آنان همـهی کوشش خود را بـه کار خواهند برد که تا نظامـهای جدید، هویت اسلامـی و مردمـی نیـابد. همـهی دلسوزان درون این کشورها و همـهی آنان کـه به عزت و کرامت و پیشرفت کشور خود دلبستهاند، حتما تلاش کنند که تا اسلامـیت و مردمـی بودن نظام نوین، بـه تمام و کمال تأمـین شود. نقش قانون اساسیها درون این مـیان، برجسته است. اتحاد ملی و به رسمـیت شناختنِ دگرسانیهای مذهبی، قبیلهای و نژادی، شرط پیروزیهای آینده است.
امروز کشور مال جوانـهاست، متعلق بـه جوانـهاست. درون بخشـهای گوناگون، جوانـها حتما خودشان را آماده نگه دارند. با نفوذ دشمنان، با تأثیر فرهنگی دشمنان، با عوامل سستکنندهای کـه دشمن درون جامعه تزریق مـیکند، شما جوانـها مقابله و مبارزه کنید. اسلام را بـه عنوان نجاتبخش مادی و معنوی بدانید و بشناسید.
در اینجا این مردماند کـه شعارها را مـیسازند، هدفها را معین مـیکنند، دشمن را شناسائی و معرفی و تعقیب مـیکنند، آیندهی مطلوب را، اگر چه بـه اجمال، ترسیم مـیکنند و در نتیجه اجازهی انحراف و سازش با دشمن و تغییر مسیر را بـه خواص سازشکار و آلوده و به طریق اولی بـه عوامل نفوذی دشمن نمـیدهند.
آسیبهای دستهی دوم را غالباً ملتهای این منطقه درون حوادث گوناگون آزمودهاند. نخستین آسیب، بر روی کار آوردن عناصری هست که خود را متعهد بـه آمریکا و غرب مـیدانند. غرب مـیکوشد بعد از سقوط ناگزیر مـهرههای وابسته، اصل سیستم و اهرمـهای اصلی قدرت را حفظ کند و سر دیگری را بر روی این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطهی خود را همچنان ادامـه دهد. این بـه معنای هدر رفتن همـهی تلاشـها و مجاهدتها است. درون این مرحله اگر با مقاومت و هشیـاری مردم مواجه شوند، مـیکوشند که تا بدیلهای انحرافی گوناگون درون پیش پای نـهضت و مردم بگذارند. این سناریو مـیتواند پیشنـهاد مدلهای حکومتی و قانون اساسیـهائی باشد کـه کشورهای اسلامـی را بار دیگر درون دام وابستگی فرهنگی و سیـاسی و اقتصادی بـه غرب بیفکند، و مـیتواند نفوذ مـیان انقلابیون و تقویت مالی و رسانـهای یک جریـانِ نامطمئن و به حاشیـه راندن جریـانـهای اصیل درون انقلاب باشد. این نیز بـه معنی بازگرداندن سلطهی غرب و تثبیت مدلهای نوسازی شدهی غربی و بیگانـه از اصول انقلاب و در نـهایت، تسلط آنها بر اوضاع است.
اگر این تاکتیک نیز بـه نتیجه نرسد، تجربهها بـه ما مـیگوید کـه آنگاه روشـهائی چون هرج و مرج و تروریزم و جنگ داخلی مـیان پیروان ادیـان یـا قومـیتها یـا قبائل و احزاب و یـا حتی مـیان ملتها و دولتهای همسایـه، و همراه با آن، حصر اقتصادی و تحریم و بلوکه سرمایـههای ملی و نیز هجوم همـه جانبهی تبلیغاتی و رسانـهای را درون پیش خواهند گرفت. مقصود آنان از این همـه، خسته و نومـید مردم و مردد و پشیمان مبارزان است، کـه مـیدانند درون این صورت، شکست انقلاب، ممکن و آسان خواهد شد. ترور نخبگان صالح و مؤثر یـا بدنام برخی از آنان و از سوئی خانی از سستعنصران، نیز درون شمار روشـهای متداول قدرتهای غربی و مدعیـان تمدن و اخلاق است.
روی دیگر این صفحه، مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است؛ شجاعت را حتما با تدبیر و حزم درون هم آمـیخت. درون مقابل شیطان جن و انس، حتما همـهی ذخائر الهی درون وجود خود را بـه کار گرفت. ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنـه درون پشت جبههی مبارزه، نیز آفتی بزرگ هست که با همـهی توان حتما از آن گریخت.
آسیبهای دستهی دوم را غالباً ملتهای این منطقه درون حوادث گوناگون آزمودهاند. نخستین آسیب، بر روی کار آوردن عناصری هست که خود را متعهد بـه آمریکا و غرب مـیدانند. غرب مـیکوشد بعد از سقوط ناگزیر مـهرههای وابسته، اصل سیستم و اهرمـهای اصلی قدرت را حفظ کند و سر دیگری را بر روی این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطهی خود را همچنان ادامـه دهد. این بـه معنای هدر رفتن همـهی تلاشـها و مجاهدتها است. درون این مرحله اگر با مقاومت و هشیـاری مردم مواجه شوند، مـیکوشند که تا بدیلهای انحرافی گوناگون درون پیش پای نـهضت و مردم بگذارند. این سناریو مـیتواند پیشنـهاد مدلهای حکومتی و قانون اساسیـهائی باشد کـه کشورهای اسلامـی را بار دیگر درون دام وابستگی فرهنگی و سیـاسی و اقتصادی بـه غرب بیفکند، و مـیتواند نفوذ مـیان انقلابیون و تقویت مالی و رسانـهای یک جریـانِ نامطمئن و به حاشیـه راندن جریـانـهای اصیل درون انقلاب باشد. این نیز بـه معنی بازگرداندن سلطهی غرب و تثبیت مدلهای نوسازی شدهی غربی و بیگانـه از اصول انقلاب و در نـهایت، تسلط آنها بر اوضاع است.
ما نمـیخواهیم مورد تطاول قرار بگیریم. دویست سال کشور ما مورد تعرض و تطاول قرار گرفته. ضعف دستگاههای سلطنتىِ بیعرضهی نالایقِ فاسدِ دنیـاطلب، و نشاطی کـه در طرف مقابل وجود داشت، باعث این تطاول شد. از سال ۱۸۰۰ انگلیسها اولْبار درون دستگاه سیـاسی کشور ما وارد شدند و دخالت د و نفوذ د و یـارگیری د و همراه آنـها یـا قریب بـه آنـها، بعضی از کشورهای دیگر اروپائی هم درون این مدت همـین کار را د. سال ۱۸۰۰ کـه اولین سفیر انگلیس وارد کشور شد - کـه از هند هم آمد؛ یعنی آن وقتی بود کـه حکومت هند درون اختیـار انگلیسها بود و نایبالسلطنـه درون آنجا بود - از همان بوشـهر کـه از کشتی پیـاده شد، شروع کرد بـه رشوه و خ افراد، و راحت توانست افراد را خریداری کند. این همـه شاهزاده و امـیر و اسمـهای دهنپرکن، همـه درون مقابل هدایـای این آقا خاضع و تسلیم شدند! روند تطاول دشمنان درون این کشور، از آن زمان شروع شد. این خاک نرم و خاکریز بیبنیـاد ملىِ آن روز اجازه داد دشمن نفوذ کند، و نفوذ د. ما نمـیخواهیم دیگر این ادامـه پیدا کند. انقلاب یک سد پولادینی درون مقابل اینـها درست کرده. ما مـیخواهیم این سد را مستحکمتر کنیم.
به هیچ قیمتی اجازه ندهیم اینـها درون اقتصاد ما، درون فرهنگ ما، درون سیـاست ما، درون سرنوشت و مقدرات ما دخالت کنند؛ این احتیـاج دارد بـه این کـه استحکام درونی و داخلی پیدا کنیم. این استحکام درونی، یکی از پایـههای مـهمش «اقتصاد» است.
مسئولین لااقل که تا وقتی مسئولند، بـه زندگی رفاهطلبی رو نکنند. غفلت از روحیـهی جهادی و ایثار، غفلت از تهاجم فرهنگی دشمن، غفلت از درون کمـین بودن دشمن، غفلت از نفوذ دشمن درون فضای رسانـهای کشور، بیمبالاتی نسبت بـه حفظ بیتالمال؛ اینـها گناهان ماست، اینـها نقاط ضعف ماست.
امروز آمریکائیـها بـه کمک صهیونیستها، بـه کمک برخی از همپیمانان و مزدوران خودشان درون منطقه تلاش مـیکنند این انقلابها را منحرف کنند، بر اینـها مسلط شوند، بر روی امواج اینـها سوار شوند؛ لیکن فایدهای ندارد. البته به منظور ملتها دردسر درست مـیکنند - این دردسرها طبیعی هست - اختلاف ایجاد مـیکنند؛ ما همـهی این چیزها را تجربه کردهایم. درون انقلاب ما هم اختلاف ایجاد د، نفوذ پیدا د، اقوام را بـه جان هم انداختند، درگیریـهای داخلی درست د، یک دشمن خارجی را تحریک د کـه به ما حملهی نظامـی کند، لشکرکشی کند؛ اینـها همـه اتفاق افتاد، اما ملت ایستاد، راه را با قدرت ادامـه داد، بر همـهی اینـها فائق آمد، بعد از این هم فائق خواهد آمد.
از نفوذها، از اغواهای شیطانی دشمنان، از دخالتهای دشمنان هم نباید غفلت کرد. همان طور کـه امام بارها مـیفرمودند، گاهی اینجور افراد وارد اجتماعات پرشور و مؤمن و مخلص مـیشوند و آنـها را بـه یک سمتی و یک حرکتی مـیکشانند؛ از این هم نباید غفلت کرد؛ هم غفلتهای ناشی از احساساتی شدن، هم ناشی از ندیدن دستهای دشمن. بنابراین من بخصوص از جوانـها مـیخواهم کـه نگذارند این فضای غیبت و تهمت و فحاشی و هتاکی و شکستن حرمتها ادامـه پیدا کند. وقتی کـه ادامـه پیدا کرد، طبعاً همان طور سرایت هم مـیکند - مثل بیماری مسری - ناگهان مـیبینید مثلاً درون نمازهای جمعه کـه محل خشوع و ذکر و توجه است، یک چنین چیزهائی گاهی احیـاناً دیده مـیشود، کـه غلط اندر غلط است.
هدفهائی کـه آنـها دنبال مـید، درون درجهی اول، سقوط انقلاب و سقوط نظام جمـهوری اسلامـی بود. هدف اول، براندازی بود. هدف بعدی این بود کـه اگر براندازی نظام جمـهوری اسلامـی تحقق پیدا نکند، انقلاب را استحاله کنند؛ یعنی صورت انقلاب باقی بماند، اما باطن انقلاب، سیرت انقلاب، روح انقلاب از بین برود. درون این زمـینـه خیلی تلاش د؛ کـه آخرین نمایشنامـهی آنـها کـه روی صحنـه آمد، همـین فتنـهی ۸۸ بود. درون حقیقت، یک تلاشی بود. یک عدهای درون داخل، بـه خاطر حب بـه نفس، حب بـه مقام - از این قبیل امراض خطرناک نفسانی - اسیر این توطئه شدند. من بارها گفتهام؛ طراح و نقشـهکش و مدیر صحنـه، درون بیرون از این مرزها بود و هست. درون داخل با آنـها همکاری د؛ بعضی دانسته، بعضی ندانسته. این هم هدف دوم.
هدف سوم هم باز این بود و هست کـه کاری کنند کـه اگر نظام اسلامـی باقی مـیماند، از عناصر ضعیفالنفسی کـه مـیتوان درون آنـها نفوذ کرد، استفاده کنند و اینـها را درون مسائل کشور، درون واقع طرفهای اصلی خودشان قرار بدهند. بالاخره نظامـی بـه وجود بیـاید و ادامـه پیدا کند کـه قدرت کافی نداشته باشد، ضعیف باشد، مطیع باشد - عمده این هست که سرسپرده باشد، مطیع باشد - درون مقابل آمریکا نایستد، قد علم نکند. اه اینـهاست.
امروز جبههی عظیمـی درون مقابل اسلام گسترده شده است؛ چرا نبینیم؟ چرا بعضی این جبههی عظیم را نمـیبینند؟ مثل جنگ احزاب است. فِرق مختلف ضد اسلامـی، ضد معنویت، ضد حقیقت، درون مقابل اسلام دست بـه دست هم دادند؛ موشکافی مـیکنند که تا نقطهضعفها را پیدا کنند، از آن نقطهضعفها استفاده کنند؛ نقاط نفوذ را پیدا کنند، از آن نقاط نفوذ بـه ما ضربه بزنند. حج مـیتواند جلوی اینـها را بگیرد.
امروز تبلیغات استکبار جهانی از جملهی چیزهائی کـه بر آن تمرکز مـیکند، همـین وجود اختلافات درون داخل کشور است. یک عدهای پیش خدا حتما جواب بدهند؛ پیش خدا جواب بدهند کـه کاری ند کـه دشمن از او برداشت تفرق د درون داخل کشور و جری بشود. مسئله این هست که دشمن را بشناسیم؛ ترفند دشمن را بفهمـیم؛ بدانیم کـه چه داریم مـیگوئیم و دشمن چگونـه ممکن هست از هر کلمـهی ما استفاده د و جری بشود، تشویق بشود، روحیـه پیدا کند و راهها را به منظور دخالت خود، نفوذ خود، باز کند؛ اینـها چیزهائی هست که حتما توجه داشت.
همـه این را امروز فهمـیدهاند و دانستهاند کـه مواجههی استکبار با نظام جمـهوری اسلامـی، دیگر از نوع مواجههی دههی اول انقلاب نیست. درون آن مواجهه، زورآزمائی د؛ شکست خوردند. مواجههی سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. درون اول انقلاب کودتا راه انداختند، شکست خوردند؛ شورشـهای قومـی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمـیلی را بـه راه انداختند کـه هشت سال بـه طول انجامـید، شکست خوردند؛ بعد دنبال این راهها نخواهند رفت، یعنی احتمالش ضعیف است. البته حتما همـیشـه هشیـاری نسبت بـه همـهی جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار درون مواجههی با نظام اسلامـی نیست. اولویت، آن چیزی هست که امروز بـه آن مـیگویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ بـه وسیلهی ابزارهای فرهنگی، بـه وسیلهی نفوذ، بـه وسیلهی دروغ، بـه وسیلهی شایعهپراکنی؛ با ابزارهای پیشرفتهای کـه امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیـای کـه ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید درون دلها و ذهنـهای مردم.
امروز جنگ نظامـی با ما خیلی محتمل نیست - نمـیگوئیم بکلی منتفی است، اما خیلی محتمل نیست - لکن جنگی کـه وجود دارد، از جنگ نظامـی اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ اگر احتیـاط بیشتری نخواهد، کمتر نمـیخواهد. درون جنگ نظامـی دشمن بـه سراغ سنگرهای مرزی ما مـیآید، مراکز مرزی ما را سعی مـیکند منـهدم د که تا بتواند درون مرز نفوذ کند؛ درون جنگ روانی و آنچه کـه امروز بـه او جنگ نرم گفته مـیشود درون دنیـا، دشمن بـه سراغ سنگرهای معنوی مـیآید کـه آنـها را منـهدم کند؛ بـه سراغ ایمانـها، معرفتها، عزمـها، پایـهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور؛ دشمن بـه سراغ اینـها مـیآید کـه اینـها را منـهدم د و نقاط قوت را درون تبلیغات خود بـه نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهای یک نظام را بـه تهدید تبدیل کند. این کارهائی هست که دارند مـیکنند؛ درون این کار تجربه هم دارند، تلاش هم زیـاد دارند مـیکنند، ابزار فراوانی هم درون اختیـارشان هست. حتما ابعاد دشمن و ابعاد دشمنی را بدانیم که تا بتوانیم بر او فائق بیـائیم. البته ما مدد الهی داریم، کمک غیبی داریم بدون شک؛ این را انسان دارد مشاهده مـیکند؛ لکن ما مادامـی کـه هوشیـارانـه، آگاهانـه درون مـیدان نباشیم، تدبیر لازم را بـه کار نبریم، کمک الهی بـه سراغ ما نخواهد آمد.
اگر آیـات قرآن آنچنان بر دل انسان نازل بشود کـه دل جذب کند و فهم کند و به شکل آن آیـه دربیـاید، آن وقت وقتی کـه به ما مـیگویند که: «و الّذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینـهم»، (۴) پذیرش آن برایمان راحت مـیشود. با کفار سختگیر، سخت، اشدّاء؛ شدید و شدت بـه معنای سختی است؛ معنایش این نیست کـه حتماً بایستی دشمن را آدم بکلی پامال کند و سرکوب کند؛ نـه، یک وقت اقتضای سرکوبی دارد، یک وقت هم اقتضای سرکوبی ندارد؛ اما درون همـه حال حتما در مقابل دشمن سرسخت بود. خاکریزتان حتما در مقابل دشمن نرم نباشد؛ دشمن نتواند نفوذ کند؛ نتواند تأثیر بگذارد؛ این درون مقابل دشمن. نقطهی مقابل: «رحماء بینـهم»؛ با همدیگر مـهربان باشیم، رحیم باشیم، نرم باشیم درون مقابل هم. ببینید این دستور قرآن هست دیگر. چرا عمل نمـیکنیم؟ اشکال کار کجاست؟
من بـه این برادران عرض مـیکنم، بـه مسئولیت پیش خدای متعال فکر کنید: پیش خدا مسئولید، از شما سؤال خواهد شد. آخرین وصایـای امام را بـه یـاد بیـاورید؛ قانون، فصلالخطاب است؛ قانون را فصلالخطاب بدانید. انتخابات اصلاً به منظور چیست؟ انتخابات به منظور این هست که همـهی اختلافها سر صندوق رأی حل و فصل بشود. حتما در صندوقهای رأی معلوم بشود کـه مردم چی مـیخواهند، چی نمـیخواهند؛ نـه درون کف خیـابانـها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی آنـهائی کـه رأی نیـاوردند، اردوکشی خیـابانی ند، طرفدارانشان را بکشند بـه خیـابان؛ بعد آنـهائی کـه رأی آوردهاند هم، درون جواب آنـها، اردوکشی کنند، بکشند بـه خیـابان، بعد چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصیر مردم چیست؟ این مردمـی کـه خیـابان، محلب و کار آنـهاست، محل رفت و آمد آنـهاست، محل زندگی آنـهاست، اینـها چه گناهی د؟ کـه ما مـیخواهیم طرفدارهای خودمان را بـه رخ آنـها بکشیم؛ آن طرف یک جور، این طرف یک جور. به منظور نفوذىِ تروریست - آنی کـه مـیخواهد ضربهی تروریستی بزند - مسئلهی او مسئلهی سیـاسی نیست؛ به منظور او چه چیزی بهتر از پنـهان شدن درون مـیان این مردم؛ مردمـی کـه مـیخواهند راهپیمائی کنند یـا تجمع کنند. اگر این تجمعات پوششی به منظور او درست کند، آنوقت مسئولیتش با کیست؟ الان همـین چند نفری کـه در این قضایـا کشته شدند؛ از مردم عادی، از بسیج، جواب اینـها را کی بناست بدهد؟ واکنشـهائی کـه به اینـها نشان داده خواهد شد - تو خیـابان از شلوغی استفاده کنند، بسیج را ترور کنند، عضو نیروی انتظامـی را ترور کنند - کـه بالاخره واکنشی بـه وجود خواهد آورد، واکنش احساسی خواهد بود. محاسبهی این واکنشـها با کیست؟ انسان دلش خون مـیشود از بعضی از این قضایـا؛ بروند توی کوی دانشگاه، جوانـها را، دانشجوها را - آن هم دانشجوهای مؤمن و حزباللهی را، نـه آن شلوغکنها را - مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبری هم بدهند! دل انسان خون مـیشود از این حوادث. زورآزمائی خیـابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست، بلکه بـه چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردمسالاری است.
این یکپارچگی درون آغاز انقلاب توانست آن چنان فشاری بر دشمن وارد بیـاورد کـه کمر رژیم طاغوت را بشکند. بعد از آن هم که تا امروز درون آزمونـهای گوناگون، همـین وحدت ملت ایران بوده هست که سخن آخر را بـه گوش دشمنان رسانده هست و دشمن را از اینکه بتواند درون صفوف ملت ایران رخنـه کند، مأیوس کرده است. این وحدت را حتما حفظ کرد.
امروز ما اطلاع داریم دشمنان نظام جمـهوری اسلامـی درون پشت مرزهای ما درون حال توطئهاند. ما مـیدانیم کردها درون آن سوی مرز هم خودشان را ایرانی مـیدانند. ما مـیدانیم درون بین برادران کرد ما درون آن سوی مرز هم، دوستان نظام اسلامـی و انقلاب اسلامـی کم نیستند؛ شاید بشود گفت اکثریتند. جوانان مؤمن ما درون دوران جنگ تحمـیلی از توان و هوشیـاری برادران کرد ما درون آن سوی مرز بهرههای فراوان بردند. امروز هم کـه آنـها مـیآیند بـه ایران - مسافرت مـیکنند و همـیشـه گفتگو مـیکنند - از عظمت قیـام ایرانی و اعتمادی کـه آنـها همـیشـه داشتند، یـاد مـیکنند. این را ما مـیدانیم؛ اما معنای این سخن این نیست کـه دشمن از نفوذ، از توطئه، از رخنـه غافل باشد. آنجا مشغول کارند، مشغول تلاشند؛ با توطئه، با ایجاد اختلاف، با بـه کار گرفتن شیوههای نامردانـه، سعیشان این هست که هر وقت توانستند، ضربه بزنند. این هوشیـاری مـیطلبد. این هوشیـاری و آمادگی کـه من با شما مطرح مـیکنم، صرفاً آمادگی نظامـی نیست؛ آمادگی روحی. دشمن ممکن هست از لحاظ نظامـی هم نتواند کار کند، امـیدی هم نداشته باشد، اما از لحاظ فرهنگی، از لحاظ سیـاسی، از لحاظ امنیتی، از جاسوسپروری، از رخنـه درون اعتقادات و ایمان راسخ مردان و زنان مؤمن این مرز و بوم ممکن هست بخواهد وسیلهای به منظور رسیدن بـه اه شوم خودش پیدا کند. این، امنیت ما را تهدید مـیکند. امنیت درون کشور و در هر منطقه، اساس پیشرفت است. برخی از فرصتهای کار درون این استان و استانـهای همجوار - درون مناطق غرب و شمال غرب کشور - بـه خاطر ناامنیـای کـه عوامل و ایـادی مزدور دشمن درون طول سالهای اول بر این منطقه حاکم د، از دست رفت. درست هست که مردم کرد جانانـه دفاع د، لیکن این نیروئی کـه صرف دفاع نظامـی درون این منطقه شد، مـیتوانست صرف تلاش عمرانی شود. اگر این مـیبود، منطقه امروز جلوتر از این بود کـه هست.
دشمن ما فلان دولت منطقهای عاجز و ناتوان نیست کـه تو ملت خودش هم پایگاهی ندارد. دشمن ما دستگاه عظیم استکبار هست که مـهمترین تصمـیمگیرهایش سرمایـهداران صهیونیست و کمپانیدارها و تراستدارها و کارتلدارهای گردنکلفت دنیـایند. این، درون مقابل نظام اسلامـی ایستاده هست و البته از همـهی شیوهها هم استفاده مـیکند. ضربه بـه او خورده هست که این جور مـیبینید از همـهی امکانات استفاده مـیکند، از همـهی وسائل استفاده مـیکند. حالا از ایجاد واگرائی نسبت بـه عقاید اسلامـی، سوق جوان بـه مواد مخدر، بـه فساد، بـه استفادهی از غفلت بعضی از دستگاهها، جوانـها را آسیبپذیر ، که تا اختلافات مذهبی، که تا اختلاف شیعه و سنی، که تا فلان گروهک؛ و اگر دستش برسد درون متن مسئولین بالا و نیمـهبالای جمـهوری اسلامـی هم نفوذ د، این کار را هم مـیکند. همـهی تلاش را دارند مـیکنند. با همـهی این تلاشـها مؤمنین ایستادهاند: «کالجبل الرّاسخ لا تحرّکه العواصف».(۷) این تندبادها نمـیتواند جمـهوری اسلامـی را تکان بدهد.
وقتی نـهضت اسلامـی درون ایران شروع شد و امام هدف از این نـهضت را ریشـهکن ِ حکومت استبدادی و حکومت سلطه و قطع نفوذ بیگانگان اعلام کرد، خیلی از مبارزین قدیمـی و افرادی کـه دستشان تو کار مبارزه بود، زیـاد باورشان نمـیآمد؛ نمـیتوانستند درست تصور کنند کـه چطور ممکن هست چنین چیزی! سلطنت را درون این کشور انسان از بین ببرد؟! من یـادم هست در همان سالهای آخر مبارزه - کـه امام بحثهای اساسی مربوط بـه حکومت را کرده بودند و این بحثها درون بین مردم پخش شده بود و ایشان اعلام کرده بودند کـه شاه خائن هست و شاه حتما برود - بعضی از عناصر مبارز، فعال و خوب - کـه بعد هم درون انقلاب فعالیتهای زیـادی داشتند - حتّی آنـها، مـیگفتند: مگر ممکن است؟! چطور امام مسئلهی سلطنت را مطرح مـیکند؟ مگر مـیشود با سلطنت درافتاد؟! باورشان نمـیآمد. علت این بود کـه دوران طولانی اختناق و استبداد درون این کشور همراه شده بود با نفوذ بیگانـه، سلطهی بیگانـه و حمایت بیگانگان از نظام سلطنت. ولی این اتفاق افتاد.
نـهضت عظیم اسلامـی، همت مردم، رهبرىِ شخصیت بینظیری مثل امام - کـه حقاً و انصافاً شخصیت بینظیری بود - کار خودش را کرد. «صبر» و «بصیرت». بنده بارها از کلام امـیرالمؤمنین (علیـه الصّلاة و السّلام) این را نقل کردهام: «لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر»؛ بصیرت - آگاهی - و صبر؛ یعنی استقامت، پافشاری، خسته نشدن. این دو خصوصیت درون ملت ایران پیدا شد و کار خودش را کرد و انقلاب پیروز شد. درون واقع تشکیل نظام جمـهوری اسلامـی، پاسخی بود بـه نیـاز بلندمدتِ تاریخىِ ملت ایران. ملت ایران از دل آرزوهای تاریخی خودشان، جمـهوری اسلامـی را عَلم د و سر پا د. خوب، بدیـهی هست وقتی کـه یک نظامـی اینجور درون آرزوهای دیرین مردم ریشـه دارد، این نظام ماندنی است؛ این نظام قابلیت بقاء دارد، قابلیت رشد دارد، ریشـه مـیدواند و دشمنی با این نظام آسان نیست. و این اتفاق افتاد.
یقیناً هیچ جریـان مبارز دیگری نمـیتوانست درون کشور ما نظام سلطنتی را از بین ببرد - جوانـهای عزیز! این را بدانید و مطمئن باشید - جز جریـان اسلامـی و دینیـای کـه پیش آمد. هیچ جریـان دیگری، هیچ حزبی، هیچ مجموعهی مبارزی امکان نداشت بتواند نظام استبدادی وابستهی بـه قدرت آمریکا را درون این کشور سرنگون کند؛ کمااینکه جریـانـهای مبارز قدیمـی درون این کشور، همـه از کار افتاده بودند؛ چه جریـانـهای چپ، چه جریـانـهای راست، چه گروههای مسلح. درون سالهای 54 و 55 همـهی این گروهها بـه وسیلهی آن دستگاه قلع و قمع شده بودند. تنـها چیزی کـه مـیتوانست آن رژیم باطل را ساقط کند، موج عظیم ملی بود؛ حضور یکپارچهی مردم، کـه این هم جز با انگیزهی دین و با پیشوائی روحانیت مبارز و مرجعی مثل امام بزرگوار امکانپذیر نبود. بعد هم کـه آن رژیم فاسد سرنگون شد، هر نظام دیگری غیر از نظام جمـهوری اسلامـی - چه نظام چپ، چه نظام راست - اگر سر کار مـیآمد، امکان نداشت بتواند درون مقابل نفوذ دشمن، درون مقابل دخالتهای گوناگون دشمن مقاومت کند.
ما دیدیم کـه چطور انقلابهائی کـه سر کار آمدند، چند سالی هم بودند؛ چه از نوع چپ، چه از نوع مـیانـه، اما نفوذ و دخالت آمریکا - دخالت سیـاسیـاش، دخالت نظامـیاش، محاصرهی اقتصادیـاش - اینـها را نابود کرد؛ از بین برد. شما امروز نگاه کنید بـه اروپای شرقی - کـه یک مرکز عمدهی حکومتهای سوسیـالیستی و چپ بود - و ببینید کـه کارشان بـه آنجا رسیده کـه پایگاههای نظامـی و موشکی آمریکا درون همان کشورهای چپِ سابقِ اروپای شرقی گذاشته مـیشود و آمریکائیـها آنجا حضور پیدا مـیکنند! بنابراین، هیچ نظامـی جز جمـهوری اسلامـی نمـیتوانست درون مقابل نفوذ و فشار آمریکا مقاومت کند.
این نکته را هم عرض کنیم: علت دشمنی عمـیق و آشتیناپذیر استکبار و در رأس آنـها آمریکا و شبکهی صهیونیستی دنیـا با جمـهوری اسلامـی، این حرفهائی کـه گاهی گوشـه و کنار گفته مـیشود - چه چیزهائی کـه آنـها شعارش را مـیدهند، چه تصوراتی کـه بعضی درون داخل مـیکنند - نیست. مسئله این هست که جمـهوری اسلامـی یک «نفی» با خود دارد، یک «اثبات».
نفی استثمار، نفی سلطهپذیری، نفی تحقیر ملت بـه وسیلهی قدرتهای سیـاسی دنیـا، نفی وابستگی سیـاسی، نفی نفوذ و دخالت قدرتهای مسلط دنیـا درون کشور، نفی سکولاریسم اخلاقی؛ اباحیگری؛ اینـها را جمـهوری اسلامـی قاطع نفی مـیکند.
یک چیزهائی را هم اثبات مـیکند: اثبات هویت ملی، هویت ایرانی، اثبات ارزشـهای اسلامـی، دفاع از مظلومان جهان، تلاش به منظور دست پیدا بر قلههای دانش؛ نـه فقط دنبالهروی درون مسئلهی دانش، و فتح قلههای دانش؛ اینـها جزو چیزهائی هست که جمـهوری اسلامـی بر آنـها پافشاری مـیکند.
این نفی و این اثبات؛ اینـها دلیل دشمنی آمریکا و دشمنی شبکهی صهیونیستی دنیـاست. اگر نفوذ آمریکا را قبول کنیم، دشمنیـها کم خواهد شد؛ اگر راضی شویم کـه ملت ما بـه وسیلهی بیگانگان بـه طرق مختلف تحقیر شود، دفاع از هویت ملی یـا دفاع از ارزشـهای اسلامـی را کنار بگذاریم، مطمئناً دشمنیـها بـه همـین نسبت کم خواهد شد. اینکه مـیگویند جمـهوری اسلامـی رفتار خود را عوض کند، یعنی این. شنفتهاید گاهی مسئولین سیـاسی کشورهای مستکبر از قبیل آمریکا، دربارهی ایران کـه صحبت مـیکنند، مـیگویند: ما نمـیگوئیم جمـهوری اسلامـی از بین برود، مـیگوئیم جمـهوری اسلامـی رفتارش را عوض کند. رفتارش را عوض کند، یعنی این؛ یعنی از این نفی و از این اثبات دست بردارد. این را مـیخواهند.
آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مـهم است؛ او درون حکم روح این جسم است. آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانـهای جمـهوری اسلامـی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشـها، سعی به منظور ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی درون مقابل نفوذ دشمن؛ اینـها آن اجزاء ساخت حقیقی و باطنی و درونی نظام جمـهوری اسلامـی است.
امروز درون دنیـای اسلام کیست کـه از تسلط و نفوذ بیگانگان و کفار درون کشورهای اسلامـی دلش خون نباشد؟ دلهایشان خون هست و نمـیتوانند حرف بزنند؛ بـه آنـها اجازه نمـیدهند حرف بزنند. جمـهوری اسلامـی همان منبر بزرگ و عظیم و جهانی و آزادی هست که همان حرفِ درون دل آنها و فریـاد شکستهی درون گلوی آنها را درون اینجا با صدای رسا بلند مـیکند.
مستکبرین هم بـه همـین جهت با او مخالفند. دشمنىِ آمریکا با ما بـه خاطر همـین است. ما حرف دل ملتهای مسلمان را داریم مـیزنیم. ملتهای مسلمان کـه همـین چند که تا حکومت فاسد نیستند. ملتهای مسلمان از نفوذ آمریکا، از دخالت آمریکا، از تکبر آمریکا، از تکبر استکبار - اعم از آمریکا و غیر آمریکا - دلهایشان پر است؛ دلهایشان خون است؛ منتها دستشان نمـیرسد. این حرفها درون اینجا درون همـهی سطوح حکومت از بالا که تا پائین، با صراحت دارد بیـان مـیشود. اینـها حقائق خیلی شیوا و زیبائی از جمـهوری اسلامـی است؛ اینـها را بگوئید که تا اینها را دنیـای اسلام و ملتهای اسلام بفهمند؛ بدانند.
روند غربباوری و غربزدگی را کـه متأسفانـه داشت درون بدنـهی مجموعههای دولتی نفوذ مـیکرد، متوقف کردید؛ این چیز مـهمـی است. حالا یک عدهای درون جامعه، ممکن هست به هر دلیلی شیفتهی یک تمدنی یـا یک کشوری باشند؛ اما این وقتی بـه بدنـهی مدیران انقلاب و مجموعههای انقلاب نفوذ مـیکند، چیز خیلی خطرناکی مـیشود. این دیده مـیشد؛ خب، جلویش گرفته شد.
گرایشهای سکولاریستی - کـه متأسفانـه باز داشت درون بدنـهی مجموعهی مدیران کشور نفوذ مـیکرد - جلویش گرفته شد. نظام انقلابی، بر مبنای دین و بر مبنای اسلام و بر مبنای قرآن شکل گرفته و به همـین دلیل از حمایت مـیلیونی این ملت برخوردار شده و جانـهایشان را کف دستشان گرفتهاند و جوانـهایشان را بـه مـیدانـهای خطر فرستادهاند؛ آن وقت مسئولان یک چنین نظامـی دم از مفاهیم سکولاریستی بزنند!؟ «یکی بر سر شاخ و بن مـیبرید»؛ یعنی خودشان بنشینند و بنا کنند بنِ اینمبنا و قاعده را کلنگ زدن! خیلی چیز خطرناکی بود. خب، الحمدللَّه اینـها جلویش گرفته شد.
گفتن ندارد - خیلی هستند کـه همتشان این هست که بین قوای کشور، بین جریـانـهای تصمـیمگیری درون کشور نزاع و اختلاف و دعوا ایجاد کنند. ایجاد شکاف و رخنـه درون بافت یکپارچهی فرماندهی کلی کشور - یعنی همـین مجموعه قوای سهگانـه کـه دارند بر امور کشور فرماندهی و حکمرانی مـیکنند - یکی از آرزوهای بزرگی هست که سالهاست به منظور ضربه زدن و شکست جمـهوری اسلامـی، دشمنان جمـهوری اسلامـی دارند این نقشـهاش را تعقیب مـیکنند. البته یکوقت علناً این حرف را مـیگویند؛ مثل اینکه یک روز یـادتان هست کـه بحث حاکمـیت دوگانـه را صریحاً مطرح مـید. دیگران مـیگفتند، یک عدهای هم اینجا طوطیوار آنها را درون داخل تکرار مـید. اصل قضیـه مال عناصر بیرون بود، داخل هم از روی غفلت - واقعاً حتما گفت بیشترین چیزی کـه بود، غفلت بود - همانها را تکرار مـید. یکوقت هم نمـیگویند، بـه زبان نمـیآورند؛ مثل حالا کـه تصریح نمـیکنند بـه این معنا، اما هدف این هست.
بارها این را گفتهایم: نظام جمـهوری اسلامـی با اعلام آرمان عدالتخواهی درون سطح بینالملل، قهراً دشمنانی به منظور خود تدارک دیده. همـهیـانی کـه در سطح تعاملات جهانی معتقد بـه سلطه و زورگوئی و تجاوزند، با شعار عدالتطلبی از سوی نظام جمـهوری اسلامـی معارضند، مخالفند، عصبانیـاند؛ همچنانی کـه با شعار استقلال ملی، دشمنانی درون مقابل ما صفآرائی مـیکنند. همـهی انحصار طلبان، همـهی جهانخواران، همـهی آنـهائی کـه دستشان بناحق و ناروا درون سفرهی منابع مادی این کشور دراز بوده و چپاول مـید، وقتی کـه این کشور و این ملت اعلام استقلال و نفوذ ایـادی بیگانگان را قطع مـیکند، طبیعتا صفآرائی مـیکنند. نباید تصور کرد دشمنی دشمنان بـه خاطر این هست که فلان موضعگیری را دولت جمـهوری اسلامـی یـا فلان مسئول کشور انجام داده. مسئله، مسئلهی اصل نظام و ساخت نظام است؛ مسئله، مسئلهی شعارهای اصولی نظام و امام است.
شما جوانان حتما دائماً هشیـار باشید. معارف دینی خود و معارف انقلابی خود را هر چه مـیتوانید تعمـیق کنید. مثل پارههای پولاد؛ «زبر الحدید» - آنطوری کـه در تعبیرات حدیث و در بعضی دعاها وجود دارد - نفوذ ناپذیر و نفوذ کننده و در مقابل دشمن برنده و با ارادهی قوی باشید.
تقریباً سی سال هست جمـهوری اسلامـی با این موضعگیری شاخصِ تاریخیِ خود، درون مقابل سلطهگرانی کـه همـهی دنیـا را درون واقع متعلق بـه خود مـیدانند ایستاد. رژیم امریکا درون این منطقه سلطنت مـیکرد و خاورمـیانـه پااندازِ مستکبرین و دولتمردان امریکایی بود؛ ایران ـ کـه نگین خاورمـیانـه و مرکز جغرافیـائی این منطقه هست ـ زیر نفوذ آنـها بود. انقلاب آمد و همـهی این اوضاع را بر هم زد؛ نظام جمـهوری اسلامـی با رشادت درون قلب این معرکه ایستاد و مسئله عوض شد.
ما گفتیم، باز هم تکرار مـیکنیم: شرکت و حضور درون انتخابات به منظور مردم، هم یک فریضهی سیـاسی است، هم یک فریضهی دینی است. این مثل این هست که یک انسانی بدن خودش را با ویتامـین و با غذاهای مقوی تقویت کند؛ وقتی بدن تقویت شد، مـیکروبها دیگر نمـیتوانند درون او نفوذ کنند؛ دشمنی هم اگر حمله کرد، مـیتواند از خودش دفاع کند. این، مـهمترین مسئله درون باب انتخابات است؛ یعنی حضور مردم.
نمایندهی صالح آنی هست که پایبندی او بـه اسلام باشد، پایبندی او بـه عدالت باشد، پایبندی او بـه منافع ملی باشد، مرز او با دشمن مرز مشخصی باشد. اگر این نشد، آن نماینده، نمایندهی خوبی نخواهد بود؛ نمایندهی ملت درون واقع نخواهد بود. خوشبختانـه درون کشور ما مجموعههای سیـاسیـای کـه هستند، نسبت بـه مبانی اسلام و انقلاب تقریباً همـه، بجز یک اقلیت کوچکی، متفقالقولند؛ منتها مرزها را حتما روشن کرد. بعضی، از دشمن رودربایستی دارند؛ بعضی، ملاحظهی دشمن را مـیکنند. ملاحظهی ملت را حتما کرد، ملاحظهی خدا را حتما کرد، نـه ملاحظهی دشمن را. دشمن، دشمن است؛ هرچه ملاحظه کنی، هر چه عقب بنشینی، او جلو مـیآید. اگر خاکریز شما درون مقابل دشمن خاکریز مستحکمـی نباشد، او نفوذ مـیکند. دشمنان این را مـیخواهند. یکی از شاخصها همـین است. مردم درون هر جای کشور هستند، بـه این شاخص توجه کنند.
آنانی کـه مرزشان با دشمن و دستنشاندگان دشمن مرز کمرنگی است، اینـها به منظور ورود بـه مجلس اصلح نیستند.انی حتما باشند کـه مرز روشنی با دشمن داشته باشند.
آن ملتی کـه آمادگی خود را، حضور خود را، عزم راسخ خود را درون همـهی مـیدانـها بـه نمایش مـیگذارد، دشمن را از نفوذ درون خود و غلبهی بر خود مأیوس مـیکند. درون مقابل افکار جهانی و نگاههای جهانی، ملت ایران درون هیچ مسئلهای، حتما اظهار ضعف و عقبنشینی نکند.
رابطهی سیـاسی با آمریکا به منظور ما مضر است. اولاً خطر آمریکا را کم نمـیکند. آمریکا بـه عراق حمله کرد؛ درون حالی کـه با هم رابطهی سیـاسی داشتند، سفیر داشتند؛ این آنجا سفیر داشت، آن هم اینجا سفیر داشت. رابطه کـه خطر جنونآمـیز و سیطرهطلبانـهی هیچ قدرتی را از بین نمـیبرد. ثانیـاً وجود رابطه به منظور آمریکائیـها - نـه امروز، همـیشـه اینطور بوده - وسیلهای بوده هست برای نفوذ درون قشرهای مستعد مزدوری درون آن کشور. انگلیسیـها هم همـین طور بودند. انگلیسیـها هم درون طول سالیـان متمادی سفارتخانـهشان مرکز ارتباط با سفلگان ملت بود؛انی کـه حاضر بودند خودشان را بـه دشمن بفروشند. سفارتخانـهها یکی از کارهایشان این است.
در همـین قضایـائی کـه حدود هفده هجده سال پیش درون چین اتفاق افتاد و جنجال فوقالعادهای شد، سفارت آمریکا محور و مرکز ادارهی آشوبها و اغتشاشـها بود. اینـها این خلأ را درون ایران دارند؛ احتیـاج بـه پایگاه دارند، و پایگاه ندارند؛ این را مـیخواهند. احتیـاج بـه رفت و آمد آزاد و بیدغدغهی مأموران جاسوسی و مأموران اطلاعاتیشان و ارتباطات نا مشروع آنـها با عناصر سفله و مزدور دارند؛ اما این را ندارند. ارتباط، این را به منظور آنـها تأمـین مـیکند. حالا مـینشینند آقایـان وراجی و حرف زدن و استدلال ، کـه نبود رابطهی با آمریکا به منظور ما مضر است. نـه آقا! نبود رابطهی با آمریکا به منظور ما مفید است. آن روزی کـه رابطهی با آمریکا مفید باشد، اولی کـه بگوید رابطه را ایجاد ند، خود بنده هستم.
چیزهائی هست کـه ملتها را شکست مـیدهد. این را همـه مـیدانند؛ چیز جدیدی نیست؛ ما هم مـیدانیم. اختلاف کلمـه اینجور است، جا و راه بـه نفوذیـهای دشمنان از این قبیل است، کوچک گرفتن و سست شدن درون مأموریت همـینجور است، ناامـید شدن از رسیدن بـه هدف همـینجور است، ندیده گرفتن دشمن و کوچک گرفتن دشمن و چشم بستن بر روی دشمن از جملهی عوامل ضعف و شکست است؛ همـهی اینـها بد است. این عوامل ضعف را حتما از خودتان دور کنید.
از نام شـهید و از افتخار بـه شـهید هرگز غفلت نکنید. تبلیغات عنادآمـیز دشمنان سعی کردهاند کـه ارزشـهای شـهید را بتدریج کم کنند و در مواردی بـه ضد ارزش تبدیل کنند! این درون کشور ما اتفاق افتاد؛ این سعی انجام گرفت؛ البته خنثی شد. اما عدهای این قدر وقاحت ورزیدند کـه نام شـهدا و اصل شـهادت را زیر سئوال ببرند. شما ببینید توطئههای دشمن که تا کجا از لحاظ فرهنگی و سیـاسی نفوذ مـیکند و چقدر من و شما حتما هشیـار باشیم کـه جلو این توطئهها را بگیریم. معیـار اسلامـی، «شـهید» را از زمرهی مردم معمولی بیرون مـیبَرد و در کنار اولیـا و صدیقین قرار مـیدهد؛ آن یک نگاه والائی هست که بـه عقل ما هم درست نمـیگنجد.
از این خطرناکتر، این هست که سررشته ی همـین تحولات منفی درون سطح بین المللی، درون دستانی باشد کـه آنـها بـه وسیله ی این تحولات مـی خواهند اه خودشان را - کـه یـا زر هست یـا زور - تأمـین کنند و برای آنـها چیزی بـه نام هویت ملتها اصلاً ارزش ندارد؛ کـه متأسفانـه این درون صد سال، صد و پنجاه سال اخیر، درون دنیـا اتفاق افتاده است؛ یعنی تحولات کشورهای آسیـایی و آفریقایی و امریکای لاتین درون دام طراحی باندهای قدرت بین المللی افتاده هست و طراح اینـها صهیونیست و سرمایـه داران بین المللی بوده اند. به منظور اینـها آنچه مـهم بوده،ب قدرت سیـاسی هست که بتوانند درون کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیـاسی را درون دست بگیرند و پولب کنند و این کمپانیـها، سرمایـه های عظیم، کارتلها و تراستها را بـه وجود آورند. هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء مـی کرده هست که اخلاق ملتها را خراب کنند، راحت مـی د؛ مصرف گرایی را درون بین آنـها ترویج کنند، بـه راحتی این کار را انجام مـی دادند؛ بی اعتنایی بـه هویتهای ملی و مبانىِ فرهنگی را درون آنـها ترویج کنند، این کار را مـی د. اینـها، اه کلان آنـها بوده هست که تصویر مـی د. آن وقت همـیشـه لشگری هم از امکانات فرهنگی و رسانـه ای و روزنامـه های فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات درون مشت اینـها بوده است، کـه اینـها امروز یواش یواش دارد پخش مـی شود و من پریروز درون روزنامـه - البته سه، چهار ماه قبل از این، من مقاله اش را دیده بودم - گزارشی از تشکیلِ «ناتوی فرهنگی» را خواندم. یعنی درون مقابل پیمان ناتو کـه امریکاییـها درون اروپا بـه عنوان مقابله ی با شوروی سابق یک مجموعه ی مقتدر نظامـی بـه وجود آوردند؛ اما به منظور سرکوب هر صدای معارض با خودشان درون منطقه خاور مـیانـه و آسیـا و غیره از آن استفاده مـی د، حالا یک ناتوی فرهنگی هم بـه وجود آورده اند. این، بسیـار چیز خطرناکی است. البته حالا هم نیست؛ سالهاست کـه این اتفاق افتاده است. مجموعه ی زنجیره ی بـه هم پیوسته ی رسانـه های گوناگون - کـه حالا اینترنت هم داخلش شده هست و ها و تلویزیونـها و رادیوها - درون جهت مشخصی حرکت مـی کنند که تا سررشته ی تحولات جوامع را بـه عهده بگیرند؛ حالا کـه دیگر خیلی هم آسان و رو راست شده است.
در مورد مواجهه ی آنـها با جمـهوری اسلامـی ایران هم وضعیت انفعال دشمنان ما از این کمتر نیست، بلکه بیشتر است. بیست وهفت سال هست که همـه ی ترفندها را بـه کار اند که تا شاید بتوانند این ملت را از اسلام و آرمانـهای امام روگردان کنند؛ که تا شاید بتوانند این ملت را بـه ارزشـهای دینی بی اعتقاد کنند و بتوانند جوانان این ملت را یکسره غرق درون منجلاب فساد کنند. درون این زمـینـه هر کاری توانسته اند، کرده اند. کارهای بسیـار پرهزینـه و خرجهای زیـادی کرده اند. مدتهای مدیدی تلاش د که تا شاید بتوانند درون دولتهایی کـه در نظام جمـهوری اسلامـی با رأی مردم سر کار مـی آیند، نفوذ کنند؛ شاید بتوانند برخی از عناصر مؤثر درون دولتها را از خود کنند و بخرند و مقاصد و نیـات خودشان را از آن راه تأمـین کنند؛ همـه ی این کارها و تلاشـها را د، خرجهای زیـادی د به منظور اینکه بتوانند با بهانـه های ناسیونالیستی، قومـیگری و فرقه گرایی مـیان این ملت اختلاف ایجاد کنند و جنگ داخلی راه بیندازند؛ سرمایـه گذاری و تلاش کرده اند که تا شاید بتوانند محیط دانشگاههای ما را متشنج کنند.
امروز این به منظور شماها روشن است. ممکن هست ده، پانزده سال قبل از این، به منظور محیط دانشجویىِ آن روز روشن نبود و باید مکرر گفته مـیشد و مـیگفتیم؛ اما امروز شما این را مـیدانید. دشمن بـه طور ویژه، بر روی جریـانـهای دانشجویی، سرمایـهگذاری مـیکند؛ که تا بتوانند درون محیطهای دانشجویی نفوذ و رخنـه کنند و برای خودشان سربازانی را درون آنجا تدارک ببینند. این کار با نامـهای مختلف دارد انجام مـیگیرد.
نکتهی دیگری کـه در مورد ایشان هست، روشنبینی و روشنفکری است. ببینید این مبارزاتی کـه با فرنگیـها و با خارجیـها و با نفوذ اجانب درون کشور از طرف علما انجام گرفته، کـه یک نمونـهاش خودِ مـیرزای شیرازی است، یک نمونـهاش دو طرف مشروطیت هستند درون نجف؛ یعنی هم آسید محمدکاظم، هم آخوند ملاکاظم خراسانی، کـه هر دوی اینـها مخالف حضور بیگانـه بودند؛ هم آن کـه با مشروطیت مخالفت مـیکرد، از حضور بیگانـه مـیترسید؛ هم ایشان کـه مشروطه مـیخواست، آن روح آزادیخواهیـاش همراه با بیگانـهستیزی بود، و چه مرحوم آسیدعبدالحسین لاری، چه مرحوم آسیدعبداللَّه بلادی درون بوشـهر - کـه او هم داستانهای مفصلی دارد - و چه مرحوم خیـابانی و دیگرانی کـه در سرتاسر کشور درون آن برهه بودند، منشأ مخالفت همـهی آنـها با خارجیـها بود؛ یعنی صورت قضیـه این بود کـه کفر درون مقابل اسلام است؛ چون خارجی، کافر بود؛ فرنگی، کافر بود و نمـیخواستند کفر بیـاید. صورت این قضیـه، صرفاً یک جنگ مذهبی را نشان مـیدهد؛ اما وقتی انسان کاوش مـیکند، مـیبیند درون اغلب اینـها، بخصوص درون قضیـهی مرحوم حاجآقا نوراللَّه، مسأله فقط یک جنگ مذهبی نیست؛ یعنی دعوای این نیست کـه مسیحیـها مـیخواهند بیـایند غلبه پیدا کنند؛ مسیحیـها کـه در خودِ اصفهان با آنـها داشتند زندگی مـید؛ ارامنـهی اصفهان همـیشـه بودند و با هم زندگی مـید و مشکلی هم نداشتند؛ بعد دعوا، دعوای مذهبی نبود، بلکه دعوا، سر همان چیزی هست که ما امروز از مسألهی استقلال مـیفهمـیم؛ یعنی سلطهی اقتصادی، سلطهی فرهنگی، سلطهی سیـاسی، سلطهی اجتماعی و نفوذ ویرانکننده و خانـهبراندازی کـه غرب درون دنیـا داشته - آن دوره، دورهیی بود کـه غرب با نشاط و با سرزندگی داشت مـیآمد و حالت تهاجمـی داشت - اینـها این را مـیدیدند؛ این را مـیفهمـیدند. مرحوم حاجآقا نوراللَّه از آن شرکتی کـه احداث مـیکند، از آن حرفهایی کـه مـیزند، از همان گفتگوهایی کـه در کتاب «مسافر و مقیم» مطرح مـیکند - متأسفانـه فرصت نشد کـه من درست آن کتاب را نگاه کنم؛ فقط بخشهایی از آن را خواندم - نشان مـیدهد کـه مرد بسیـار روشنبین، بسیـار آگاه و متوجه بـه ابعاد سلطهی بیگانـه است. اگر دولت انگلیس استعمارگر، اسلام را هم آورده بود و بنا بود همـین کارها را د، ظاهراً درون موضع ایشان تغییری پیدا نمـیشد؛ فرقی نبود بین اینکه مسیحی باشد یـا مسلمان باشد. استعمارگری و سلطهی فرهنگی و نفوذ درون ارکان حیـات مدنی کشور بود کـه این بزرگان را حساس مـیکرد و وادار مـیکرد بـه اینکه مقابله کنند و مقاومت کنند.
با رضاشاه هم کـه مقابله د، به منظور همـین مسأله بود. درست هست که مبارزات مرحوم حاجآقا نوراللَّه درون دو بخش تقسیم مـیشود: بخشِ مقابلهی با خارجی؛ و بخشِ مبارزهی با استبداد. این دو بخش، کاملاً درون زندگی ایشان و در مبارزات ایشان محسوس و قابل تفکیک است؛ لیکن با رضاخان هم کـه ایشان مبارزه مـیکند، گویی برایش کاملاً روشن هست که رضاخان پیشکردهی همان خارجی است، کـه آمده. این، همان چیزی هست که به منظور نسل امروز ما، جزو واضحات است؛ اما آن روز این قضیـه جزو واضحات نبود؛ روشن نبود. آن روز حتّیـانی با شعارهای رضاشاه جذب مـیشدند و حرف او را باور مـید! من درون یکی از همـین نوشتهها - کـه انسان دلش نمـیآید از بعضیـها کـه آدمـهای خوبی هم بودند، اسم بیـاورد - تعبیری دیدم کـه تعبیرِ ستایشآمـیزی از رضاشاه بود! البته اسم نیـاورده بود، اما پیدا بود کـه مقصودش رضاشاه است. اینـهاانی بودند کـه قطعاً رضاشاه مـیخواست ریشـهی آنـها را بِکند، و کند؛ اما از این قبیل تصورات و توهمات و اشتباهات وجود داشت؛ ولی به منظور ما، امروز روشن است. انسان احساس مـیکند کـه مرحوم حاجآقا نوراللَّه، آن روز مـیفهمـید کـه مبارزهی با رضاشاه، فقط مبارزهی با نظام اجباری و کلاه فرنگی نیست؛ بحثِ این هست که یک آدمـی بر سر کار آورده شده و بَرکشیده شده، به منظور اینکه اه انگلیس را درون ایران پیـاده کند.
این ملت، ملت مؤمن و ملت پایبند بـه عدالت و تشنـهی عدالت است. سالها و قرنـهای متمادی عدالت درون این کشور سرکوب شده است. درون دوران حکومتهای جبار پادشاهان، بخصوص آن وقتی کـه در کنار استبداد، نیروی خارجی و نفوذ خارجی هم وارد شد و دخالت خارجی با دیکتاتوری و استبداد توأم شد، این مردم چهها کشیدند از توأم شدن این دو نیروی شرّ و شیطانی درون کشور ما.
یکعده بهخاطر بیحالی نمـیآیند؛ یکعده بهخاطر بیحوصلگی نمـیآیند؛ یکعده روز جمعه کار دیگری دارند و نمـیآیند؛ اینـها را شما راه بیندازید. والّاانیکه معتقد بـه نظام و قانون اساسی نیستند و دلشان به منظور بیگانگان و نفوذ آنـها پر مـیزند و منتظر آمدن بیگانگان هستند، درصد بسیـار کمـیاند. خیلیـها ممکن هست پای صندوقها نیـایند؛ بهخاطر اینکه حوصلهاش را ندارند، وقتش را ندارند، درست اهمـیت قضیـه را نمـیدانند، متوجه تأثیر رأی خودشان نیستند یـا بهی کـه به او اطمـینان و اعتماد کنند، نرسیدهاند؛ یـای را هم کـه شناختهاند، نپسندیدهاند؛ لذا نمـیآیند.
دویست سال بود کـه در هر حملهی نظامـی کـه به کشور ما مـیشد، ملت ما شکست مـیخورد؛ مردم ما منفعل مـیشدند؛ دشمن بـه داخل خانـهی ما نفوذ مـیکرد؛ اما این اولینبار بود کـه به برکت اسلام و به برکت انقلاب اسلامـی، ملت و نیروهای مسلح ما توانستند افتخار بیـافرینند؛ توانستند دشمن را ناکام کنند؛ آن هم دشمنی کـه فقط با نیروی خود و با موجودی خود وارد مـیدان نشده بود، بلکه موجودىِ دنیـای مستکبر پشت سر او بود و بسیـاری از آنـها درون خدمت او. ملت ما و نیروهای مسلح ما بر چنین دشمنی پیروز شدند؛ البته زحمت کشیدند، تلاش د.
خانوادههای شـهدا ما را همـیشـه بـه یـاد دشمنیـهایی کـه با این ملت شده، نگه مـیدارند. دشمن را نباید فراموش کرد. از دشمنىِ دشمن نباید غافل شد. امـیرالمؤمنین(ع) درون نـهجالبلاغه فرمود: «و من نام لم ینم عنـه»؛ اگر شما درون جبههی نبرد خوابتان برد، معنایش این نیست کـه سرباز خط مقابل هم خوابش؛ نـه، او بیدار است؛ منتظر هست شما خوابتان ببرد که تا بر سر شما بتازد. درون مـیدان نبرد، کارزار همـیشـه نظامـی نیست؛ گاهی سیـاسی است؛ گاهی هم فرهنگی است. دشمن سعی مـیکند رخنـه ایجاد کند؛ چشمها را حتما باز نگه داریم؛ نقطهی رخنـه را ببینیم و مراقب باشیم این رخنـه توسعه پیدا نکند. حتما جلوی رخنـههای فرهنگی و سیـاسی را بگیریم.
امروز سیـاست استکباری، استعمار فرانو است؛ یعنی از استعمار نوینی کـه در دهها سالِ قرن گذشته وجود داشت، یک قدم بالاتر. استعمار فرانو یعنی چه؟ یعنی دستگاه استکباری کاری کند کـه عناصری از ملتی کـه این مستکبر مـیخواهد آن را قبضه و تصرف کند، بدون اینکه بدانند، بـه او کمک کنند. دشمن، ایمان شما را سد مستحکمِ خود مـیبیند و دلش مـیخواهد این سد برداشته شود. حالا عناصری از مـیان خود ما بیـایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یـا . اینـها گرچه خودی هستند، اما دارند به منظور دشمن کار مـیکنند؛ دشمن هم روی اینـها سرمایـهگذاری مـیکند. دیدید کـه امریکاییـها حتّی درون کنگرهشان تصویب د کـه به عناصری درون داخل کشور ما پول بدهند که تا برای آنـها کار کنند؛ اینطور علنی و صریح! این استعمارِ فرانو است. این، مثل این هست که دوندهیی نتواند بر رقیبش فائق بیـاید؛ کاری کند کـه رقیب، کند؛ مثلاً وادارش کند معتاد شود. وقتی طرف معتاد شد، دیگر حال دویدن ندارد؛ بـه خودی خود بـه نفع رقیبش کار کرده است. بنابراین وقتی حال دویدن نداشت، رقیبش برنده مـیشود. درون استعمارِ فرانو این کار را مـیکنند؛ جوانها خیلی حتما هشیـار باشند؛ ها خیلی حتما هشیـار باشند؛ معلمـین و معلمات و پدر و مادرها خیلی حتما متوجه و هشیـار باشند؛ بخصوصانی کـه جایگاهی درون اشاره بـه افکار عمومـی دارند؛ گویندهاند، نویسندهاند، اهل هنر و اهل فعالیت گوناگون هستند.
همبستگی و اتحادتان را حفظ کنید. دشمن، اتحاد مردم را هدف گرفته است. دشمن، ساده لوحانـه بـه نفوذی ها و مزدوران خود درون مـیان مردم دل بسته؛ این یک خیـال خام و واهی است. امروز امریکایی ها هدفهای خود را آشکار بیـان مـی کنند؛ این هم یکی از نکبت های خدا به منظور مستکبران است. مـی گویند ما درون ایران بهانی کـه به اه امریکایی ها کمک کنند، کمک مالی مـی کنیم. اینـها ملت ما را نشناخته اند؛ لذا صریحاً سخن از این مـی گویند کـه ما مـی خواهیم درون داخل ایران با پول، معارض و - بـه قول خودشان - اپوزیسیون درست کنیم. همـه حتما بدانند؛ی کـه با پول امریکا و با حمایت دولتمردان امریکا بخواهد به منظور منافع امریکا کار کند و قیـافه ی اپوزیسیون بـه خودش بگیرد، درون چشم ملت ایران منفورترین انسان است. همـه ی ملت ایران، بخصوص نخبگان، جوانان، دانشجویـان وانی کـه حوزه ی تأثیری فراتر از حول و حوش خودشان دارند، بدانند امروز علاج همـه ی مشکلات این کشور، همبستگی و مشارکت عمومـی است.
ماجرای مشروطیت یکی از ماجراهای تلخ تاریخ اخیر ماست. ملت ایران وارد مـیدان شدند؛ رهبران روحانی، علمای بزرگ و مراجع از نجف و از داخل کشور مردم را بسیج د؛ ملت هم خوب فداکاری د؛ اما چون تجربهی کاری نداشتند، دشمنان، نفوذیـها و سلطهگران بیگانـه توانستند این حرکت را از درون منـهدم و خنثی کنند و از بین ببرند.
البته آنروز دشمن بهطور مشخص دولت انگلیس بود و در دنیـا همان نقشی را ایفا مـیکرد کـه امروز امریکا ایفا مـیکند. هدف آنـها سلطه، دستاندازی، جهانگشایی، دخالت درون امور ملتها به منظور ثروتهای ملی و عقب نگهداشتن ملتهای آسیـا و آفریقا و هر جای دیگر بود. درون همان قدمـهای اول با استفاده از روشهای پیچیده، مشروطه را بـه غیر آن راهی کـه ملت به منظور آن حرکت کرده بود - یعنی راه استقلال و آزادی درون زیر سایـهی اسلام - منحرف د؛ بعضی از رهبران مشروطه را متهم د، بعضی را اعدام د، بعضی را ترور د، بعضی را خانـهنشین د و با غوغاگری بهوسیلهی ایـادی خودشان، فضا را تحت نفوذ گرفتند. ده پانزده سالی هم کـه گذشت، انگلیسیـها بدل فن مشروطه و حرکت عظیم ملت ایران را زدند؛ یعنی رضاخان پهلوی را سرکار آوردند. ملت تجربه نداشت؛ حتّی رهبران هم تجربه نداشتند؛ بنابراین دشمن توانست کار خودش را د
این استقلال را مجاهدت مردم به منظور این کشور بـه ارمغان آورد. این راه، برگشت یـافتنی نیست؛ این را همـه درون دنیـا بدانند. ملت ایران بار دیگر اجازه نخواهد داد امریکایی ها درون این مملکت نفوذ پیدا کنند. از روز اول هم دشمنی های همـین رژیم غارتگر و مُسرف - یعنی رژیم ایـالات متحده ی امریکا - درون ایران شروع شد، که تا امروز هم ادامـه دارد و بعداً هم ادامـه خواهد داشت. که تا امروز این دشمنی ها اثر نکرده، بعداً هم بـه حول و قوه ی الهی هیچ اثری نخواهد کرد.
ببینید امروز دنیـا درون پنجه ی خونریز استکبار جهانی درون چه وضعیتی است. امروز همان داستان استعمار است، منتها با شیوه ی نو. یک روز استعمارِ کهنـه بود - استعماری کـه بعدها اسمش را گذاشتند استعمار کهنـه و کهن - مـی رفتند بر کشورها تسلط پیدا مـی د؛ مثل هند، مثل الجزایر، مثل خیلی از کشورهای دیگر. با بیداری ملتها این استعمار از بین رفت و دیگر نتوانستند ادامـه دهند. البته درون سالهای دوران استعمار، ملتها را فشردند و واقعاً رمق آنـها را گرفتند؛ ولی بـه هرحال استعمار کهن از بین رفت و جای آن، استعمار نو را آوردند. استعمار نو این بود کـه در رأس کشورها بیگانگان نمـی آمدند حکومت کنند؛ مثل دوران استعمارِ قدیم نبود کـه حاکم انگلیسی برود درون هند حکومت کند؛ نـه، از خود کشورهاانی را مـی گماشتند؛ مثل رژیم طاغوت، مثل رضاخان و پسرش، و مثل بسیـاری از دولتهای دیگر کشورهای جهان سوم - بـه قول خودشان - و از جمله کشورهای اسلامـی. سالهای متمادی ملتها را فشردند؛ مستبدان را آوردند؛ نظامـی های کودتاچی را سرکار آوردند و هرطور توانستند، از حضور ملتها مانع شدند. امروز مـی بینند این هم بُردی ندارد؛ لذا راه دیگری را به منظور تسلط بر کشورها درون پیش گرفته اند و آن، نفوذ درون ملتهاست؛ کـه این همان چیزی هست که من چندی پیش گفتم استعمار فرانو. بالاتر از استعمار نو، یک نوع استعمار دیگر است. ایـادی خودشان را بـه کشورها بفرستند و با پول و تبلیغات و اغواگری های گوناگون و رنگین نشان و موجه نشان چهره ی مستکبران ظالم عالم، بخشی از ملتها را اغوا و تحریک کنند. البته این هم بـه جایی نخواهد رسید؛ چون چهره ی استعمار و استکبار زشت تر از این حرفهاست؛ نمـی تواند ظلم و ستمگری و ددمنشىِ خود را پنـهان کند
ببینید امروز دنیـا درون پنجه ی خونریز استکبار جهانی درون چه وضعیتی است. امروز همان داستان استعمار است، منتها با شیوه ی نو. یک روز استعمارِ کهنـه بود - استعماری کـه بعدها اسمش را گذاشتند استعمار کهنـه و کهن - مـی رفتند بر کشورها تسلط پیدا مـی د؛ مثل هند، مثل الجزایر، مثل خیلی از کشورهای دیگر. با بیداری ملتها این استعمار از بین رفت و دیگر نتوانستند ادامـه دهند. البته درون سالهای دوران استعمار، ملتها را فشردند و واقعاً رمق آنـها را گرفتند؛ ولی بـه هرحال استعمار کهن از بین رفت و جای آن، استعمار نو را آوردند. استعمار نو این بود کـه در رأس کشورها بیگانگان نمـی آمدند حکومت کنند؛ مثل دوران استعمارِ قدیم نبود کـه حاکم انگلیسی برود درون هند حکومت کند؛ نـه، از خود کشورهاانی را مـی گماشتند؛ مثل رژیم طاغوت، مثل رضاخان و پسرش، و مثل بسیـاری از دولتهای دیگر کشورهای جهان سوم - بـه قول خودشان - و از جمله کشورهای اسلامـی. سالهای متمادی ملتها را فشردند؛ مستبدان را آوردند؛ نظامـی های کودتاچی را سرکار آوردند و هرطور توانستند، از حضور ملتها مانع شدند. امروز مـی بینند این هم بُردی ندارد؛ لذا راه دیگری را به منظور تسلط بر کشورها درون پیش گرفته اند و آن، نفوذ درون ملتهاست؛ کـه این همان چیزی هست که من چندی پیش گفتم استعمار فرانو. بالاتر از استعمار نو، یک نوع استعمار دیگر است. ایـادی خودشان را بـه کشورها بفرستند و با پول و تبلیغات و اغواگری های گوناگون و رنگین نشان و موجه نشان چهره ی مستکبران ظالم عالم، بخشی از ملتها را اغوا و تحریک کنند. البته این هم بـه جایی نخواهد رسید؛ چون چهره ی استعمار و استکبار زشت تر از این حرفهاست؛ نمـی تواند ظلم و ستمگری و ددمنشىِ خود را پنـهان کند
امام با ترس مخالف بودند. قرآن هم ما را از ترس باز مـیدارد و مـیفرماید: «انّما ذلکم الشیطان یخوّف اولیـائه(۱)»؛ی ترس را درون دل شما مـیدمد، شیطان است. شیطان چهی را مـیترساند؟ انسان مؤمن را کـه نمـیتواند بترساند. مؤمن کـه با القاءِ دشمن نمـیترسد. «یخوّف اولیـائه»؛ دوستان خودش را مـیترساند.انی کـه تسلیم شیطانند، با وسوسهی شیطان کـه مـیخواهد ترس را درون دلها نفوذ دهد، حتماً مـیترسند. بعد مـیفرماید: «فلا تخافوهم»؛ از دشمن نترسید؛ «و خافون ان کنتم مؤمنین»؛ اگر مؤمنید، حتما از دشمن نترسید؛ از من بترسید کـه راه و هدف و آرمان و وسیله را بـه شما معرفی مـیکنم و قدرت و توان هم بـه شما دادهام. قدرتی را کـه خدا بـه شما سپرده، انکار نکنید و از آن استفاده کنید؛ این معنای شجاعت است. درون جای دیگری مـیفرماید: «فلا تخشوهم و اخشون(۲)». درون موارد متعدّدی خدای متعال تأکید کرده کـه ترس بـه دل راه ندهید. اگر بناست ازی بترسید، از خدا بترسید کـه تکلیفی را بر عهدهی شما گذاشته و بازخواست خواهد کرد. نیرویی کـه خدا بـه شما داده، حتما در راه رسیدن بـه هدفی کـه او معیّن کرده، بهکار بیندازید. اگر ما نیروی خود را نشناسیم، یـا بهکار نیندازیم، یـا بدتر از همـه سعی کنیم آن را از بین ببریم و مضمحل کنیم و بر اثر اینکه از این ابزار الهی استفاده نکردیم، از دشمن بترسیم، آیـا خدای متعال از ما مـیپذیرد؟ نـه. از جمله درسهای جاودانـهی امام یکی این است. امروز هم همـینطور است.
جوانان غیور و مؤمنِ این مرز و بوم از هر قشری، از روحانی و دانشجو و کاسب و کارگر و کشاورز همـه حتما متوجّه باشند. همـه آنـهایی کـه دلبسته دین و شرف خود و عزّت ملی و استقلال کشور هستند، حتما مراقب و مواظب باشند. دشمن ممکن هست در یک برهه شکست خورده باشد و خورد. دشمن درون مراحل متعدّد شکست مفتضحانـهای هم خورد؛ اما این دشمن کمـین مـیگیرد، از غفلتها استفاده مـیبرد و حمله مـیکند. حمله دشمن هم همـیشـه نظامـی نیست. دشمن ممکن هست حمله فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی و حمله امنیتی کند یـا درون دستگاههای حسّاس نفوذ نماید.
پرچم عدالت و آزادی اسلامـی که امروز بوسیلهی نظام مقدس جمـهوری اسلامـی درون برابر چشم جهانیـان برافراشته شده است با دشمنان کینـهورز و معاندی روبرو است و زر و زورسالاران بینالمللی، برای برگرداندن چشم و دل ملتهای مسلمان از این نشانـهی عزت و آزادگی به صدها شیوه و توطئه سرگرمند. نسل جوان و دانشجوی ما حتما لحظهای از این عرصهی رویـارویی و ستیزهگری غافل نماند. دست پنـهان و آشکار دشمن، دانشگاهها را از جملهی اولین آماجهای توطئه مـیشمرد و این، همـهی دلسوزان بخصوص خود دانشجویـان عزیز را به بیداری و حساسیت روزافزون فرا مـیخواند. نشانـهی فتنـههای فرهنگی و سیـاسی درون برابر چشم همگان است. جوانان با ایمان و آگاه مـیتوانند این فتنـهها را درون نطفه خفه کنند و اگر غبار فتنـه بر پا شود آنرا فروبنشانند. امام بزرگوار انجمنهای اسلامـی را بارها از نفوذ دشمنان برحذر مـیداشتند. این توصیـهی حکیمانـه امروز نیز همچنان باقی است.
حفظ استقلال کشور درون همـه زمـینـهها و جلوگیری از نفوذ و رخنـه دشمنان، جزو اصول تغییرناپذیر انقلاب است. اصول و خطوط اصلی انقلاب قابل تغییر نیست. مظهر همـه اینـها قانون اساسىِ مترقی ماست.
جوانان و دانشجویـان عزیز
به شما و همـهی جوانانی که انگیزه و همت خود را از سرچشمـهی ایمان و آگاهی ناب سیراب مـیکنند و نیرو و نشاط جوانی را درون راه رشد و تعالی کشور به کار مـیبرند درود مـیفرستم و توفیقات روزافزون شما را از خدای متعال درخواست مـیکنم.
امروز وظیفهی شما جوانان خطیر و سنگین و مجاهدت درون این راه، دقیق و ظریف است. امروز دشمنان مستکبر و سلطهطلب درصدد محاصره نظام جمـهوری اسلامـیاند. تلاش بیثمر آنان درون طول دو دهه برای به زانو درون آوردن ملت ایران به برکت ایمان و روشنبینی مردم، همچنان ناکام مانده است و آنان امروز به ناچار مقاصد و اغراض شوم خود را بیپرده و نمایـان کردهاند. دشمن مستکبر، سراسیمـه و شتابزده همـهی راههای نفوذ فرهنگی و سیـاسی و اقتصادی را درون مد نظر قرار داده و امـیدوار است بتواند از این راهها ملت ایران و نظام جمـهوری اسلامـی را محاصره کند و پنجهی شوم خود را همانند دوران پیش از انقلاب درون جسم و جان کشور عزیز ما فرو برد. همـه و بخصوص جوانان لازم است هوشیـارانـه و مصمم نقشـهی دشمنان را خنثی کنند. شرط اصلی موفقیت، تقویت ایمان و آگاهی و نگاه تیزبین به سر انگشتان فعال و خیـانتکار دشمن است.
اتحاد نیروهای مؤمن و غیور درون دانشگاهها امروز یک ضرورت تردیدناپذیر است. از خداوند متعال توفیقات همـهی شما را مسئله مـیکنم.
امروز اومانیسم و لیبرالیسم و دمکراسىِ آنـها بـه اختناق و خفقانی رسیده هست که حتّی نمـیخواهند بـه یک رسانـه خارجی اجازه دهند کـه اخبار افغانستان را پخش کند! این، جریـان آزاد خبر از نظر غرب است. این نسخه، رسواشده و غلط از آب درآمده است؛ درعینحال فلان مسؤول ما کـه به برکت انقلاب اسلامـی عزّت و احترامـی پیدا کرده و به خاطر اظهار طرفداری از اسلام و امام و انقلاب، ممکن هست چهار نفر بـه او احترامـی بگذارند، ناگهان طرفدار لیبرال دمکراسی غربی بشود کـه نقطه مقابل مردمسالاری اسلامـی است! اصلاً مردمسالاری اسلامـی و آزادی درون اسلام، آن نیست؛ یک حقیقت دیگر است. گاهی چنین مواردی بهندرت پیدا مـیشود. البته من خدا را شکر مـیکنم کـه مسؤولان طراز اوّلِ کشور، عمـیقاً معتقد بـه مبانی اسلامـیاند. دشمن نتوانسته هست نفوذ فکری و سیـاسی خود را بـه جاهای حسّاس برساند. امروز رؤسای سه قوّه و مسؤولان طراز اوّل، عمـیقاً بـه آرمان امام و انقلاب معتقدند؛ اما درون بعضی از دستگاهها چنین مواردی پیدا مـیشود کـه من آن روز هم اشارهای کردم.
دشمنان یک ملت، براساس محاسبهای، خواستهها و انگیزهها و شعارهایی را مطرح و رویش کار مـیکنند؛ فعّالان فکری و ایدئولوگهایشان مـینشینند کار مـیکنند، شعار استخراج مـیکنند و مطالب درون مـیآورند و این بـه نحوی بـه محیط فعّالان سیـاسی یک کشور تزریق مـیشود و عدّهای هم کمربستهی ترویج این افکار مـیشوند! هدف از ترویج این افکار چیست؟ هدف، یکی از چند چیز است: یـا ایجاد اختلاف، یـا تعویق درون حرکتی کـه این ملت بـه سمت آرمانی شروع کرده است، یـا نفوذ درون مراکز اقتصادی و تصرّف امکانات اقتصادی درون این کشور؛ از این قبیل چیزهاست. کشور ما همـهی این چیزها را قبل از انقلاب داشت؛ یعنی درون مراکز اقتصادی و نظامـی و سیـاسی ما، بیگانگان و دشمنان این ملت مشغول کار بودند؛ نفوذ داشتند، حضور داشتند و تصمـیمگیر بودند؛ درون همـهی شؤون اقتصادی و اجتماعی هم نقش داشتند و رأی و ارادهشان تأثیر و نقش داشت. درون حال حاضر دست اینـها قطع شده و بسیـار طبیعی هست که بـه قصد برگرداندن وضعیت قبلی، با این نظامـی کـه منافع آنـها را اینطور از آنـها باز ستانده و ط را از دهن آنـها گرفته، مبارزه و مقابله کنند.
امروز هم فعّالان محافل سیـاسی کشورهای استکباری و استعماری - بخصوص امریکا - درون این زمـینـهها تجربهشان بسیـار زیـاد است. درون همـهی دنیـا از اینگونـه فعّالیتها کردهاند: درون امریکای لاتین، درون آفریقا، درون آسیـا و در خود اروپا. به منظور نفوذ درون لایـههای اقتصادی، لایـههای سیـاسی و تصمـیمگیری درون کشورهای مختلف، مقابله و مبارزه د؛ چقدر رژیمـها را ساقط د، چقدر کودتاهای نظامـی را سازماندهی د، چقدر قدرتهای استعماری را پشتیبانی د، کـه الان هم مـیکنند. درون همـین منطقهی خود ما - کـه بنده نمـیخواهم اسم بیـاورم - شما مـیتوانید چقدر دولت و رژیم حکومتی بشمارید کـه حکومتهای اینـها یک ذرّه پایگاه مردمـی ندارند؛ یک ذرّه مشروعیت عقلانی و سیـاسی و انسانی - چه برسد بـه دینی - ندارند؛ یک ذرّه مردم درون شکل این حکومتها و تصمـیمگیری اینـها نقش ندارند؛ اما این حکومتها با اقتدار نظامـی و سیـاسی درون کشورهای خودشان مشغول کارند! پشتیبان اینـها کیست؟ پشتیبانشان همـین دولتهای استکباری و در رأس همـه هم امریکاست. ما از این حکومتها کم نداریم؛ الان همـینطور کـه نگاه مـیکنیم، مـیشود اقلاً شش، هفت دولت را از این قبیل پیدا کرد.
اینـها تجربهی زیـادی هم درون این کار دارند. مـینشینند درون زمـینـههای گوناگون طرّاحی مـیکنند، شعارهای تبلیغاتی درست مـیکنند و اینـها را پرتاب مـیکنند.انی را هم درون اینجا دارند کـه آنچه را کـه آنـها پاس دادهاند، اینـها مـیگیرند و کاری را کـه باید ند، از طرف آنـها مـیکنند! این شخص کیست؟ این غیرخودی و غریبه است؛ هر مـیخواهد باشد؛ چه نام یک حزبِ بخصوص رویش باشد، چه نباشد؛ چه صریحاً بگوید کـه من طرفدار دخالت و نفوذ امریکا درون ایرانم - کـه البته چنین چیزی را بـه آسانی هم اعتراف نمـیکنند - چه صریحاً نگوید؛ چه بگوید من مـیخواهم خواستههای امریکا درون ایران تحقّق پیدا کند، چه این را صریحاً نگوید؛ رفتار و حرفش این را نشان مـیدهد؛ این مـیشود بیگانـه. درون محیط سیـاسی، از چنین عنصر و چنین موجودی حتما برحذر بود. البته حتما برحذر بود، نـه اینکه او را قلع و قمع کرد؛ نـه، ما هرگز این را نـه بـه دولت توصیـه کردیم و نـه توصیـه مـیکنیم، نـه بـه دستگاههای گوناگون توصیـه مـیکنیم. اینـها اگر جرمـی مرتکب شدند، حتما به عنوان مجرم تعقیب شوند؛ ولی مادامـی کـه جرم قانونی مرتکب نشدهاند، ما نمـیگوییمـی کـه نظرش اینگونـه است، حتما قلع و قمع و نابود شود. اینـها از حقوق شـهروندی هم برخوردارند؛ ولی بیگانـهاند، خودی نیستند، محرم نیستند، خیرخواه نیستند.
مواظب باشید دشمن نتواند درون مـیان تشکّلهای اسلامـی لانـه بگذارد. بـه این نکته بسیـار توجه کنید.انی کـه مـیخواهند درون دانشگاهها فعّالیت اسلامـی نباشد؛انی کـه مـیخواهند جوانـهای ما با اسلام آشنا نشوند، حقایق انقلاب را نفهمند، حقایق نظام اسلامـی را آنچنان کـه هست، بـه دست نیـاورند و با چهرههای درخشان انقلاب آشنا نشوند، یکی از شگردهایشان این هست که درون مراکز دینی و انقلابی، از جمله درون داخل مجامع دانشجویی و بخصوص مجامع تبلیغی و تشکّلهای اسلامىِ دانشجویی نفوذ و رخنـه کنند. من از همـهی جوانان عزیز، هوشیـاری آنـها را توقّع دارم. نسبت بـه انگیزهها و هدفهای خصمانـه، هوشیـارانـه مواجه شوید و خردمندانـه و شجاعانـه با آن برخورد کنید و انشاءاللَّه راه روشن و درخشانِ خودتان را مؤمنانـه ادامـه دهید.
من چند حرف دارم؛ یک حرف با دانشجویـان، یک حرف با عموم ملت ایران، یک حرف، بخصوص با شما جوانان، یک حرف هم با دشمن. حرف من بـه دانشجویـان این هست که مراقب دشمن باشید؛ دشمن را خوب بشناسید؛ مبادا از شناسایی دشمن غفلت کنید. غریبههایی را کـه در لباس خودی خودشان را درون همـه جا داخل مـیکنند بشناسید؛ دستهای پنـهان را ببینید. هیچ بهخاطر غفلت ستایش نمـیشود. هیچبهخاطر چشمـها را بر هم گذاشتن، مدح نمـیشود. اگر بر آدم غافل ضربهای وارد شد، اوّلی کـه مسؤول و مذموم است، خود اوست؛ مراقب باشید. دانشجو، قشر فاخر و با ارزشی است. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است. چند سال هست سعی مـیکنند بلکه بتوانند دانشجویـان را درون مقابل نظام قرار دهند؛ اما موفّق نشدند؛ بعد از این هم موفّق نخواهند شد. اگر یک عدّه نفوذی خواستند از فرصتی استفاده کنند و از آب گلآلودی ماهی بگیرند - وارد اجتماع دانشجویـان شدند و شعارهایی درست د و حرفهایی زدند - خیـال نکنند کـه ما اشتباه خواهیم کرد؛ نـه، ما اشتباه نخواهیم کرد. ما مخاطب و طرفِ خودمان را مـیشناسیم. دانشجو، فرزند ماست؛ متعلّق بـه ماست؛ متعلّق بـه این کشور است. دشمن هست که مـیخواهد با نام دانشجو یـا با نام نفوذ درون مـیان دانشجویـان، فساد و تباهی کند؛ خود دانشجویـان بایستی هوشیـارانـه متوجّه باشند.
در یک چنین موقعیّت و فصل حسّاسی مثل این فصل سال - فصل امتحانات دانشجویی، فصل کنکور؛ کـه همـه خانوادههایی کـه جوانی دارند، این فصل کـه مـیشود، همـه همّت خودشان را مـیگذارند کـه جوانشان حواسش جمع باشد و بتواند درون امتحان یـا درون کنکور موفّق شود - آن کدام دستی است، آن کدام دشمن آینده این مملکت و دانشگاه این مملکت هست که این طور جوانان را بـه یک سمت انحرافی مـیکشاند، سرگرمـی درست مـیکند و تشویق مـینماید بـه این کـه سراغ درس و سراغ امتحان نروید؛ اجتماع کنید؟! اوّلی کـه این جا حتما هوشیـارانـه چشم خود را باز کند و تصمـیم بگیرد، خودِ دانشجوست.
به ملت ایران هم عرض مـیکنم: ای ملت بزرگ و شجاع کـه بیست سال هست دشمنی را کـه انقلاب از این کشور بیرون راند، با قدرت پشت درون نگه داشتید و نگذاشتید کـه این دشمن از هیچ منفذی وارد شود؛ بهوش باشید. این معنای حرفهای مکرّری هست که من درون این چند سال بـه ملت ایران و به مسؤولان عرض کردهام کـه دشمن درصدد نفوذ است. هر پنجرهای پیدا کند، وارد خواهد شد؛ هوشیـاریتان را بیشتر کنید. دشمن، امنیت ملی ما را هدف گرفته است. امنیت ملی به منظور یک ملت، از همـه چیز واجبتر است. اگر امنیت ملی نباشد هیچ دولتی نمـیتواند کار کند؛ به منظور سازندگی، هیچ سنگی روی سنگ گذاشته نخواهد شد. وقتی کـه هرج و مرج و ناامنی باشد، هیچ مشکلی از مشکلات مملکت حل نخواهد شد؛ نـه اقتصاد مردم، نـه فرهنگ مردم، نـه مسائل اجتماعی مردم، نـه مسائل سیـاسی مردم. وقتی امنیت نبود، همـه اینـها از بین خواهد رفت. دشمن این را هدف گرفته است. این را ملت ایران درون همـه جای کشور حتما بفهمد؛ کـه البته مـیفهمد و مـیداند. بحمداللَّه ملت هوشیـار است.
در این مسائل خطّی و خطوطی و نزاعی و دعوا و خطکشیـها و امثال اینـها - کاری نداریم کـه اینـها درست هست یـا غلط هست - مـهم این هست که اگر همـه اطراف قضیـه کـه معتقد بـه مبانی اسلام و ارزشـهای انقلاب اسلامـی و ارزشـهای اسلامند، چنانچه معیـارشان همـین باشد کـه بخواهند رضای خدا راب کنند، هیچکدام از اینـها بـه انقلاب ضرر نخواهد زد؛ اما اگر این معیـار و ملاک نبود؛ دنبال رضای خدا نبودیم، دنبال هویـها و هوسها و خواستهها و خودخواهیـها و خود بینیـها بودیم، طبیعی هست که دهها و صدها مشکل بهوجود خواهد آمد؛ دهها و صدها منفذ به منظور نفوذ دشمن بهوجود خواهد آمد و خدای متعال هم ما را هدایت نخواهد کرد. ا
یک تحلیل عمـیق کـه محصول تجارب بیستسالهی نظریـهپردازان سیـاسی بیگانـه هست همـهی دشمنان ایران اسلامـی را بـه این نتیجه رسانیده هست که راه سلطه بر ارکان جمـهوری اسلامـی و رخنـه درون پایـههای استوار این نظام شامخ، منحصراً سست ایمان دینی نسل جوان، سست پیوند فکری و عاطفی آنان با کانونـهای اصلی نظام، سست انگیزههای آموزشی و پرورشی آنـها است. امروز هدف اصلی همـهی تبلیغات و نظریـهپردازیـهای دستگاههای پرخرج تبلیغاتی استکباری و صهیونیستی همـین هست و بس. و هر مـیتواند نشانـههای این کوشش نامبارک و انشاءاللَّه نافرجام را درون فعالیتهای فرهنگی و خبری و تبلیغی دشمنانِ شناخته و ناشناختهی جمـهوری اسلامـی مشاهده کند.
در این شرایط وظیفهی شما سنگین، پُرهیجان و پُراجر است. شما و دیگر تشکلهای اسلامـی دانشگاه، بـه کار خود نظم دهید، آن را با هدفهای روشن کـه از بیّنات و محکمات انقلاب گرفته شده، جهت بخشید، بصیرت لازم و دید نافذ را به منظور شناخت دشمن و روشـهای کینـهورزانـهاش به منظور خود و عموم دانشجویـان فراهم سازید، فتنـهگریـها و فتنـهگرها را بخصوص درون محیط دانشجویی شناسایی و خنثی کنید، اختلافات درونسازمانی و برونسازمانی را بـه حداقل برسانید، خدا را درون همـه حال حاضر و ناظر اعمال و نیـات خود بدانید، و بدانید کـه هیچ هدفی به منظور انسان، شایستهتر و والاتر از رضای الهی نیست.
خواستهی حقیقی آنـها از جمـهوری اسلامـی - کـه بارها هم آن را تکرار کردهاند - این هست که جمـهوری اسلامـی درون قضیـهی فلسطین از مواضع خود عقبنشینی کند؛ یعنی اسرائیل را بـه رسمـیت بشناسد؛ مثل کشورهایی کـه قضیـهی مبارزهی فلسطین را بـه بوتهی فراموشی سپردند! مـیگویند شما این قضیـه را رها کنید، حضور امریکا را درون مناطق گوناگون دنیـا بپذیرید، حضور امریکا را درون قضایـای منطقهی خلیجفارس بپذیرید و مـهمتر از همـه، نفوذ امریکا را درون قضایـای کشور ایران بپذیرید! این، خواستهی حقیقی رژیم امریکاست. آن چیزی کـه بهطور حقیقی و جدّی مـیخواهند، این قضیـه هست که گفتم. این را درون پوشش حرفهای دیگر و اتّهامات و تبلیغات مخالف و امثال این چیزها بیـان مـیکنند؛ اما حقیقت قضیـه این است.
مـیدانند کـه جمـهوری اسلامـی با پایبندی بـه اسلام، هرگز زیر بار این حرفها نخواهد رفت. معنی ندارد و ممکن نیست کهی معتقد بـه اسلام باشد، ذرّهای پایبند بـه اسلام باشد، ولی زیر بار زور برود و ظلم را قبول کند. درون اسلام، همان قدر کـه ظلم بد است، تسلیم ظلم شدن هم همانقدر بد است. شما درون دعای مکارمالاخلاق مـیبینید کـه امام سجّاد مـیگوید: «ولا اظلمن و انت مطیق للدفع عنی و لا اظلمن و انت قادر علیـالقبض منی» (۲). درون قرآن مـیفرماید: «لاتَظلمون و لاتُظلمون» (۳)؛ نـه ظلم کنید، نـه قبول ظلم کنید و زیر بار ظلم بروید. مگر ممکن استی مسلمان باشد، اعتقاد بـه اسلام داشته باشد، درعینحال ظلم و زور را از هری قبول کند؛ چه برسد بـه دشمن دیرینـهی ملت ایران - یعنی امریکا - کـه این همـه بـه ملت ایران ضربه زده است. اینکه درست نیست، این را مـیدانند. از این جاست کـه از نظام جمـهوری اسلامـی با همـهی وجود بیزارند و با آن دشمنند و در صدد معارضه و مبارزه با آن هستند؛ چون مـیدانند کـه ملت ایران و نظام جمـهوری اسلامـی حاضر نیست زیر بار تحمـیل آنان برود.
البته سیـاستهای تبلغاتیشان را هم تنظیم مـیکنند. مرتّب بهطور غیرمستقیم تبلیغ مـیکنند؛ درون داخل هم ایـادی دارند. این ایـادی کـه عرض مـیکنم، نـهانیـاند کـه حتماً از دستگاه جاسوسی امریکا پول گرفته باشند؛ بعضی نوکر بیجیره و مواجبند!انی هم دارند کـه این حرفها را تبلیغ مـیکنند کـه مگر مـیشود انسان با امریکا قطع رابطه باشد؟ اگر قطع رابطه باشیم، نمـیشود زندگی کنیم! اگر رابطهمان را برقرار کنیم، اگر اقلّاً با امریکا مذاکره کنیم، همـهی مشکلات ما برطرف مـیشود! از این حرفها هم رایج مـیکنند؛ حرفهایی کـه پوچ و بیمغز و بهکلّی عاری از حقیقت است.
بسیـاری از کشورهایی کـه امریکاییـها بدترین خیـانتها را بـه آنـها کردهاند،انی بودهاند کـه با خود امریکا هم ارتباطات دوستانـه داشتهاند! امریکاییـها ملاحظهیی را نمـیکنند؛ فقط ملاحظهی منافع خودشان را مـیکنند. رابطه، مشکلی را حل نمـیکند. مذاکره با امریکا کـه پیشتر گاهی بعضیـان درون گوشـه و کنار مـیپراندند و چیزی مـیگفتند کـه مذاکره کنیم یـا رابطه برقرار کنیم - البته خوشبختانـهی دیگر از این حرفها نمـیزند - هیچ مشکلی را از ملتی کـه مـیخواهد تسلیم امریکا نشود، حل نمـیکند؛ مگر ملت بخواهد تسلیم امریکا شود، کـه چنین چیزی هم محال است.
اگر امروز من و شما جلو قضیـه را نگیریم، ممکن هست پنجاه سال دیگر، ده سال دیگر یـا پنج سال دیگر، جامعهی اسلامـی ما کارش بـه جایی برسد کـه در زمان امام حسین علیـهالسّلام رسیده بود. مگر اینکه چشمان تیزی که تا اعماق را ببیند؛ نگهبان امـینی راه را نشان دهد؛ مردم صاحب فکری کار را هدایت کنند و ارادههای محکمـی پشتوانـهی این حرکت باشند. آن وقت، البته، خاکریزِ محکم و دژِ مستحکمـی خواهد بود کهی نخواهد توانست درون آن نفوذ کند. و الاّ، اگر رها کردیم، باز همان وضعیت پیش مـیآید. آنوقت، این خونـها، همـه هدر خواهد رفت.
به فضل پروردگار، کشور درون حال حرکت بـه جلو است. دولت و مسؤولان و ملت تلاش مـیکنند، مملکت را مـیسازند؛ هم از لحاظ سازندگىِ اقتصادی و بنای بنیـانـهای لازم درون این کشور و هم از جهت معنوی و فرهنگی. البته، دشمن خیلی تلاش مـیکند کـه رخنـه و نفوذ و تهاجم کند و ضربه بزند و نگذارد سازندگی انجام شود؛ اما درون مقابل، کار مـیشود و به فضل پروردگار، این کار ادامـه پیدا خواهد کرد.
ببینیم دشمن چه مـیکند. این را شما حتما بدانید کـه دشمن کجا قرار دارد، چه ضربهای را مـیخواهد وارد کند و از کجا مـیخواهد حملهور شود؛ آن رخنـه را حتما بگیرید. ممکن هست آن رخنـهای کـه دشمن امروز مترصّد آن است، دیروز نبوده است، فردا هم نباشد. امروز مـهم است. حتما لحظه را درک و علاج کنیم. از لحظه نباید غفلت داشت. همان لحظهای کـه در آن هستیم، مـهم است. حتما بدانیم امروز دشمن مـیخواهد چه د؟
البته همـه مـیدانیم دشمن درون فکر حملهی اقتصادی بـه ماست. شبههای درون این نیست. این کارِ همـیشگی دشمن است. دشمن حتی باانی کـه خیلی هم دشمنی ندارد، درون زمـینـهی اقتصادی بـه صورتی عمل مـیکند کـه آنـها را بـه خودش وابسته کند. این کشورهای منطقه کـه نوکرهای استکبار امریکایی هستند؛ امریکا از لحاظ اقتصادی با آنـها چه مـیکند؟ آیـا آنـها را مستقل و بارور و دارایِ ابتکار مـیکند؟ ابداً! بلکه آنان را مـیدوشد و به خودش وابستهتر مـیکند. دشمن درون زمـینـهی اقتصادی با دوستش نیز این گونـه است.
خوب؛ زمـینـهی اقتصادی زمـینـهی واضح و روشنی است. بحمدالله امروز درون زمـینـهی فعالیتهای بنیـادین اقتصادی، کشور بـه خوبی مشغول کار است. شاید درون ضمن این چند روز گردهمایی، از مسؤولین کشور،انی مـیآیند و راجع بـه فعّالیتهای اقتصادی توضیح مـیدهند. شما نیز درون مناطق، شاهد برخی از فعّالیتها هستید. بعد در زمـینـهی فعالیت اقتصادی، اگر چه تهاجم اقتصادی دشمن خطرناک است، ولی نگرانی ندارد.
من این نکته را پارسال هم عرض کردم کـه آیـا دشمن ممکن هست دوباره بـه ما جنگی را تحمـیل کند؟ تقریباً ممکن نیست. یعنی مـیشود گفت جزو چیزهای غیر ممکن و نامعقول است؛ چون بر عنظر او خواهد شد. جنگی کـه از بیرون تحمـیل شود، ملتها را متّحد مـیکند. اگر خدای نکرده از درون اختلافی بـه وجود آمد، متشتّت مـیکند. درون صورتی کـه جنگ بیرونی، متّحد کننده است. بعد برای دشمن، تحمـیل مجدّد جنگ ممکن نیست.
آیـا دشمن ممکن هست به مراکز اصلی ما حملهی هوایی د؟ بیـاید بزند و چند جا را ویران کند؟ البته ممکن است؛ منتها بـه ضرر او تمام خواهد شد. دشمن امروز ما، دشمنِ بیعقلی است. این آقایـانی کـه در صدرِ قمّهی استکبار نشستهاند - این دولت کنونی امریکا - نشان دادند کـه بیتجربه و خامند. از کارهایشان این گونـه پیداست. حالا روی بیتجربگی و بیعقلی نیز ممکن هست خدای ناکرده یک وقت این کار را هم ند. امّا اگر د بلاشک بـه ضرر خودشان تمام خواهد شد. چیزی نیست کـه ما از آن احساس خطر جدّی یم. آن چیزی کـه خطر جدّی است، تهاجم فرهنگی است. پارسال هم گفتم و مفصّل شرح دادم. سخنان سال گذشته را نمـیخواهیم تکرار کنیم؛ لکن درون خلال تهاجم فرهنگی، مسألهی تبلیغات قرار مـیگیرد.
تبلیغ خیلی مؤثّر است. امروز عامل عمدهی حادثهای کـه در افغانستان درون حال انجام است، همـین رادیوهای بیگانـهاند کـه آتش جنگ را هر روز درون آنجا تیزتر مـیکنند. رادیوها درون بسیـاری از نقاط عالم بـه ایفای نقش مـیپردازند. درون قضایـای مناطق تازه استقلال یـافته و در قضایـای روسیـه و بالکان نیز، آتش مـیسوزانند و حقیقتاً روی ملّتهای ضعیف و بیخبر، تأثیر شکنندهای دارند. حتّی آن جاهایی کـه جنگ هم نیست، رادیوها درون بعضی مناطق، مردم را بیچاره مـیکنند.
خوشبختانـه درون ایران، مردم بـه برکت همـین ایمانی کـه هست و به خاطر هشیـاریـها و آگاهیـهایی کـه به آنـها داده مـیشود - کـه امامت جمعه یکی از مصادیق عمدهی آن هست - بحمدالله مصونیّت نسبیای دارند.
تبلیغات امر مـهمّی هست و نشان مـیدهد کـه دشمن درون صدد چیست. یعنی تبلیغاتی کـه دشمن بـه وسیلهی رادیوها مـیکند، اگر چه یک حربه و ابزاری هست که او بـه کار مـیبرد، امّا به منظور ما هم از یک جهت بیدار کننده است. ما از تبلیغ او مـیفهمـیم کـه در صدد چه کاری است. مثل اینکه شما از آتش توپخانـهی دشمن مـیفهمـید دشمن درون کجا قرار دارد. درون جنگ، هر جا آتش بلند شود، شما مـیفهمـید دشمن آن جاست. ما از کار سیـاسی و فعالیّت تبلیغی دشمن مـیفهمـیم کـه او درون صدد چیست.
امروز دشمن درون درجهی اوّل درون صدد پیگیری سه محور است. من مـیخواهم این سه محور را به منظور شما آقایـان شرح دهم و شما هم درون خطبههای نماز جمعه و در برخورد با مردم، بـه این سه محور التفات فرمایید. مـهمّ است:
اوّل اینکه، سعی دشمنان اسلام این هست که مردم را نسبت بـه آیندهی این کشور بـه تردید بیندازند، و آنـها را نسبت بـه آینده بیاعتماد کنند. دوم اینکه درون اصول مسلّم انقلاب تشکیک کنند و شبهه بیندازند. سوم اینکه مـیان ملت ایران و امت بزرگ اسلامـی، سدّی بـه وجود آورند.
نفس ایستادگىِ ملّت عزیز ما بر سر هدفهای اسلامـی و شعارهای اسلامـی، یک مبارزهی بزرگ است؛ چون دشمن فشار مـیآورد. البته ملّت ایران نشان داده و ثابت کرده هست که با هوشیـاری بر همـهی ترفندهای دشمنان هم، درون مراحل گوناگون فائق و غالب مـیشود. چون غلبهی دشمنان - درون زمـینـهی مسائلی کـه به آحاد ملّت مربوط هست - بسته بـه این هست که بتوانند درون ذهن مردم اثر بگذارند. ملّت ما درون مقابل تبلیغات دشمن، بحمداللَّه که تا حدود زیـادی تأثیرناپذیر باقی مانده است.
شما جوانان عزیز حتما سعی کنید ضمن آشنایی با حیلهها و ترفندهای دشمن، این روحیـهی نفوذناپذیری درون مقابل دشمن را درون مردم تقویت کنید. دانشجویـان هر چه بیشتر کوشش کنند که تا در محیط دانشگاه، ارزشـهای معنوی و دینی را تحقّق بخشند و حاکم کنند. این، همان عاملی هست که دشمن را ناکام مـیکند.
امروز بـه فضل الهی و به هوشیـاری دستگاههای قانونگذاری و اجرایی، بحمداللَّه نیروی انتظامـی با گذشته از زمـین که تا آسمان فرق کرده است. امروز بحمداللَّه انسانـهای صالحی زمام امور این نیرو را درون دست دارند و البته حتما صلاح درون این نیرو روزبهروز گسترش پیدا کند. مبادا پسماندههای فرهنگی و اخلاقی از دوران طاغوت، کار خودش را د! مواظب باشید. یکایک شما برادرانی کـه درنیروی انتظامـی شاغلید، مراقبِ سازمانتان باشید و نگذارید یک وقت دشمن درون این سازمان نفوذ کند. نگذارید فرهنگ خصمانـه گذشتگانی کـه نسبت بـه دین و ناموس و عقاید، اعتنایی نداشتند، نفوذ کند. خیلی حتما مراقبت کنید.
امروز ملت ایران درون دنیـا عزیز است. امروز ملت ایران بـه عنوان یک ملت بزرگ شناخته شده است. امروز درون داخل کشور، اراده خودِ مردم هست که حکومت مـیکند و راه را درون مقابل ملت ایران باز مـیکند. امروز دشمنان بر ما تسلّط و روی ما نفوذ ندارند و به فضل الهی، هرگز این نفوذ را پیدا نمـیکنند.
کشورهای مقتدر دنیـا تلاش مـیکنند کـه زبان خودشان را درون دنیـا رایج کنند؛ چون زبان، بزرگترین رقم یک ملت و کانال عمده انتقال فرهنگ اوست، کـه لباس، آداب، دین، عقاید و باورهای اجتماعیـاش را منتقل کند. امروز قدرتهای جهانی، حتّی با زور نظامـی، مـیخواهند فرهنگ خودشان را منعو منتقل کنند. امریکاییـها بـه شیوهای کـه در مورد دولت و حکومت و نظام اجتماعی و اقتصادی قائلند، بـه اینجا و آن جای دنیـا لشکرکشی مـیکنند. یعنی این طغیـان نفوذ نامشروعِ فرهنگ بیگانـه، بـه اینجاها هم مـیرسد؛ البته تحت نامـهای موجّه مثل «حقوق بشر».ی نیست بـه امریکاییـها بگوید کـه «کجای دنیـا با سیـاهان آن طور عمل مـیکنند کـه شما مـیکنید؟
خوشبختانـه، هوشیـاری و هوشمندی این مردم خیلی زیـاد است. آن حربهای کـه استکبار جهانی، بـه خیـال خود به منظور نفوذ درون آذربایجان پیدا کرده بود کـه به سنگ خورد و شکست اگر به منظور بخشـهای دیگر کشور پیدا شده بود، معلوم نبود کـه قضیـه این طور فیصله پیدا مـیکرد و تمام مـیشد. آن فتنـهای کـه در قضیـهی «خلق مسلمان» درون همـین شـهر بزرگ و مـیان همـین مردم نقش بر آب گردید و نائرهی آن فرو نشانده شد، اگر درون شـهر دیگری از شـهرهای ایران پیش مـیآمد، معلوم نبود آن طور فرونشانده شود. اینـها راانی کـه اهل دقّت درون نفسانیّات و روحیّات مردمند، حتما مورد مداقّه قرار دهند.
در این مجموعهی آیـات اول سورهی بقره، منظور از نفاق فقط آن احساس شخصی ناشی از اختلال روانی او باشد نیست، بلکه منظور جریـان نفاق هست و جریـان نفاق را گفتیم، یعنی درون درون نظام اسلامـی یک مجموعهای بـه قصد ضربهزدن و مخالفت و توطئه، زیر پوشش حق بجانب بوجود بیـاید، بدون اینکه این شجاعت را داشته باشند کـه صریحاً اعلام کنند ما دشمنیم.
مورد دیگر باز به منظور افساد کـه در قرآن بـه آن اشاره شده، نفوذ درون نیروهای جنگی به منظور شکستن مقاومت آنـهاست. چون جهاد یکی از اساسیترین مسائل یک جامعه انقلابی هست که نمـیتواند بدون جهاد زندگی کند، یعنی جنگهایی را بر او تحمـیل مـیکنند و او مجبور هست دفاع کند نسبت بـه او سوءنیتهایی هست کـه مجبور هست آمادگی خودش را حفظ کند و مجبور هست از ملتهای مظلومـی کـه زیر سلطهی قدرتهای شیطانی هستند دفاع کند و به آن قدرتها حمله کند همـهی اینـها وجوهی به منظور جهاد اسلامـی هستند کـه البته جهاد اسلامـی هم تعی و هم تهاجمـی است. بعد جهاد یکی از ارکان است، ولذا نفوذ درون نیروهای مجاهد فی سبیل الله و مبارزه درون راه خدا سست و متزلزل پایـه جهاد هست و همـهی اینـها را کـه انواع فساد درون جامعه اسلامـی و در درون نظام اسلامـی هست چهی انجام مـیدهد؟ آیـا دشمن با چهرهی دشمن ممکن هست بیـاید درون داخل جامعه اسلامـی این کارها را انجام بدهد؟ طبیعی هست که نـه. بعد دشمن درون درون نظام اسلامـیانی را درون چهرهی خودی و در باطن بیگانـه مـیسازد، یـا اگر هستند از آنـها استفاده مـیکند و آنـها همان گروه منافقین و همان جریـان نفاق درون برابر جربان ایمان و در معارضه با جریـان ایمان است. حالا چهی بـه اینـها مـیگوید این فسادها را نکنید؟ گفتیم: ممکن هست بگوئیمانی از درون خودشان بـه آنـها خطاب مـیکنند و مـیگویند اینقدر بدی نکنید. فرضاً الان درون وضع کنونی، آن جمعی کـه مصلحت خودشان را درون مبارزهی با انقلاب و با نظام اسلامـی درون این مـیبیند کـه دشمنان خارجی را بـه حمله تشویق کنند، یـا درون دوران جنگ مثلاً: آن گروهی کـه لازم مـیبیند با انواع و اقسام حیلهها و شیوهها دشمن را نسبت بـه وضع داخلی ما آگاه کنند کـه از این قبیل داشتیم، یعنیـانی درون دوران جنگ بودند کـه با بیرون مرزها تماس مـیگرفتند و وضعیتهایی را کـه برای هجوم دشمن بـه ما مفید بود درون اختیـار آنـها مـیگذاشتند، اخبار را فوراً بـه آنـها مـیرساندند، یـا فرضاً وقتی تهران بمباران مـیشد و به یک نقطهای موشک مـیخورد کـه دشمن محل اصابت آن را نمـیدانست، اینـها مـیگفتند فلانجا اصابت کرده که تا او هدفش را تصحیح کند و با کارهایی کـه دارد وشیوههایی کـه دارد نقطهای را کـه مـیخواهد هدف قرار بدهد و از این خیلی نزدیکتر و ریزترش را بنده خودم درون اوایل جنگ درون اهواز دیده بودم این یک حرکتی هست که این منافق انجام مـیدهد و منافق دیگری کـه او هم مؤمن نیست و او هم منافق هست به این مـیگوید چرا فساد مـیکنی؟ و چرا کاری مـیکنی کـه مثلاً دشمن بتواند شـهر ما را و خانـه ما را هدف قرار بدهد؟
هر چیزی کـه دیدید دشمن روی آن حساسیت نشان مـیدهد، شما هم روی آن حساس بشوید و بفهمـید کـه دشمن از اینجا مـیخواهد رخنـه کند. وقتی کـه مـیبینید دشمنان خبیث، نسبت بـه ملت و انقلاب و پایبندی مردم بـه انقلاب تبلیغات مـیکنند، بدانید کـه دشمن از پایبندی مردم بـه انقلاب و از حضور آنـها درون صحنـههای انقلاب مـیترسد. حضور شما درون صحنـههای انقلاب و هوشیـاری و آمادگیتان، دشمن را مأیوس خواهد کرد.
شما خیـال نکنید کـه دشمن فقط از جبههی جنگ حمله مـیکند. دشمن وقتی درون مقابل نظامـی مثل نظام جمـهوری اسلامـی قرار گرفت و دید کـه نمـیتواند از جبهه، بر این انقلاب و بر این ملت پیروز بشود، سعی مـیکند کـه در داخل ملت رخنـه کند و از درون، کار را مشکل نماید.
در اینجا، یکی از عوامل دفاع جانانـهی از انقلاب و اسلام کیست؟ بسیج؛ یعنی همـین پایگاههای مقاومت و همـین نیروهای جوان و پُرشور؛ همـین جوانانی کـه در طول تاریخ ما از اول اسلام که تا امروز، نظیرشان را بـه این زیـادی درون هیچ دورهیی نداشتهایم
خیلی ملتها هستند کـه از حضور امریکا و نفوذ استکبار و ایجاد پایگاههای نظامـی و دخالتهای اقتصادی و ترویج فرهنگ بیگانـه درون کشورشان، دلهایشان پُر هست و ناراحت و ناراضیند؛ اما جرأتِ نفس کشیدن و قدرتِ اقدام ندارند، رهبری به منظور حرکت درون مـیان آنـها نیست و اختناق بـه نحوی هست که اجازهی تکان خوردن بـه آنـها نمـیدهد. کشورهای مرتجعی کـه به امریکا وابستهاند، غالباً از این قبیل هستند. این ملتها، وقتی مـیبینند ملتی آزادانـه و با قدرت و بدون ترس، درون مقابل نفوذ امریکا و فرهنگ غرب و دخالت استکبار و حضور نظامـی و اقتصادی و فرهنگی بیگانـه، شعار مـیدهد و عمل مـیکند و محکم مـیایستد، قهری هست که درون دلشان نسبت بـه این ملت و انقلاب، احساس علاقه مـیکنند.
افراد مسن خودشان دیدند و افراد جوان خبرش را شنیدند کـه در صد و پنجاه سال اخیر، استعمار روی فرهنگ کشور و جوانان و آموزش و پرورش ما اعمال نفوذ کرد و مردم را بـه بیکارگی و فساد و تباهی و اختلاف سوق داد، بدین علت بود کـه مـیخواستند ملت ما از منافع و شخصیت و مصلحت و آیندهی خود نتواند دفاع کند. اگر دشمن بـه این نتیجه رسید کـه جامعه دیگر نمـیتواند از خودش دفاع کند، بدانید کـه تهدید جدی هست و نیت دشمن عملی خواهد شد و ضربهاش را وارد خواهد کرد.
علت این کـه ما ملت ایران، درون ده سال بعد از انقلاب توانستیم درون مقابل تهاجم گوناگون دشمن - با همـهی مشکلات آن - بایستیم و مقاومت کنیم و ضرر بیشتری متوجه آنان یم، این هست که بـه برکت دین و ایمان و انقلاب و اسلام و آموزش قرآنی و اسلامىِ شخصیت عظیمالشّأنی کـه بیـان و سخن و کلامش، مفاد و مضمون قرآن و اسلام بود، درون مـیان مردم ما روحیـهی انقلابی و پارسایی انقلابی و وحدت کلمـهی بیشتر حکمفرما بود.
یقیناً ناکام ماندن مأموریت هایزر و فرار او از تهران و به دام افتادن یـا فراری شدن همـهیـانی کـه امریکا به منظور اجرای آن نقشـهی شوم بـه آنـها امـید داشت، دلیلی جز کوبندگی موج انقلاب و قدرت عظیم ملتی کـه برای خدا قیـام کرده و از هیچ چیز جز خدا نمـیترسد نداشت. این دشمنان انقلاب نبودند کـه کوتاه آمدند، این انقلاب بود کـه هر دشمنی را از مـیدان مـیراند. دشمن قبلاً نیز بـه دست شاه خائن هر فشاری را کـه ممکن بود وارد آورده بود. بعد از پیروزی انقلاب توطئههای خصمانـه بـه شکلهای دیگری آغاز شد؛ اولین کار تلاش همـه جانبه به منظور نفوذ ایـادی دشمن درون مدیریتهای انقلاب بود، و سپس با استفاده از جو باز سیـاسی بعد از یک دورهی اختناق چند ده ساله سازماندهی احزاب و گروههای مخالف انقلاب.
در مورد اول این نمونـه جالب است، کـه مـهرهی سرسپرده ولی نـه چندان معروفی - کـه چند هفته بعد از پیروزی انقلاب درون دادگاه انقلاب خائن و مجرم شناخته شد - درون اولین روزهای پیروزی با برانگیختن وسائل و وسائط توانست فرمانده نیروی هوایی شود؛ و در مورد دوم کافی هست گفته شود کـه طیفی از سلطنتطلب که تا کمونیست و از تجزیـهطلب که تا پانایرانیست را شامل مـیشد، و لازم هست که فراموش نشود کـه برخی سفارتخانـههای مقیم تهران از جمله سفارت امریکا، مرکزی به منظور هدایت و حمایت بعضی از این گروهها بودند.
دولت اسلامـی موظف هست که جامعه را با فرهنگ بالاتر و معلومات عمـیقتر و آگاهیـهای همگانی مجهز کند و بدین وسیله جلوِ نفوذ فرهنگ بیگانـه را بگیرد.
[جستار - نفوذ دشمن - KHAMENEI.IR کلام رهبری فصل الخطاب مدیران در اقتصاد مقاومتی باشد حربه دشمنان را در بحث اقتصادی خنثی می کنیم]نویسنده و منبع: mousa1997 | تاریخ انتشار: Fri, 20 Jul 2018 06:29:00 +0000